عشق و دوستی

گرفتگی عضلات پا در خواب شب
آیا تا به حال برای شما اتفاق افتاده است که نیمه های شب، یک مرتبه به دلیل درد ناشی از گرفتگی عضلات پایتان از خواب بیدار شوید؟
 
گرفتگی عضلات در خواب اغلب به دلیل عکس العمل (reflex) بیش از حد عضلات است. وقتی شما در خواب جابجا شده و تکان می خورید، ماهیچه های ساق پایتان جمع شده و تاندون ها کشیده می شوند. این عمل، باعث تحریک گیرنده های عصبی موجود در تاندون ها شده و با فرستادن پیام های عصبی به نخاع، منقبض شدن عضلات را اعلام می کنند.

بعضی اوقات، عضلات در همان حالت انقباض باقی مانده و صدمه می بینند.
گرفتگی دردناک عضلات در شب، می تواند به دلیل صدمات عصبی مانند کوفتگی عصب، آسیب های عضلانی، قطع موقتی جریان خون به پاها و مقادیر غیرعادی املاح یا هورمون ها در بدن شما باشد که اگر دارای یکی از این مشکلات بودید، بایستی  به پزشک مربوطه مراجعه کنید.
ولی اگر مشکل جدی نداشتید، می توانید قبل از خواب با انجام کارهایی که باعث کاهش رفلکس ( واکنش) کششی می شوند، از گرفتگی عضلات پایتان جلوگیری کنید که این اعمال شامل موارد زیر است:

1- انجام ورزش مخصوص پا که باعث کشیدگی ساق پا شوند. در این ورزش، فرد روی شکم دراز کشیده و کف دستها را بر روی زمین گذاشته و با بالا و پایین آوردن دست ها ، شکم را به زمین نزدیک و دور می کند.( مطابق تصویر پایین )
گرفتگی عضلات پا در خواب شب
2- استفاده از تشک گرماده به مدت 10 دقیقه قبل از خواب که باعث گرم شدن پا شود.
 تنها داروی موثر برروی گرفتگی شبانه عضلات، " کوئی نین" است ولیFDA اعلام کرده است هیچ یک از داروهای تجویز شده برای گرفتگی عضلات، سالم و موثر نیستند.
پزشکان معمولاً 1 یا 2 کپسول کوئی نین را به هنگام خواب تجویز می کنند. اما این دارو می تواند باعث مشکلات تنفسی و سقط فوری وخودبخودی جنین شود. بنابراین خانم های باردار بایستی از مصرف آن خودداری کنند.
همچنین باعث شنیدن صدای زنگ درگوش، سردرد، تهوع، اختلال در دید، درد قفسه سینه و آسم نیز می شود.



| *| نوشته شده در چهارشنبه 89/6/31 و ساعت 8:36 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

بهترین سن برای یادگیری زبان دوم برای کودکان؟
کودکان در 20 ماهگی شروع به توسعه فرایندهای شناختی مفید برای یادگیری زبان می‌کنند و به نظر می‌رسد که...
 
پژوهشگران فرانسوی دریافتند که ذهن کودکان از 20 ماهگی برای یادگیری پایه‌های زبان دوم آمادگی لازم را پید
ا
 می‌کنند. به اعتقاد دانشمندان دانشگاه پاریس دسکارته، کودکان در 20 ماهگی شروع به توسعه فرایندهای شناختی
 مفید برای یادگیری زبان می‌کنند و به نظر می‌رسد که بیشترین آمادگی را برای آموختن یک زبان خارجی به دست
 می‌آورند، حتی اگر در این سن شناخت عمیقی از زبان مادری خود نداشته باشند.


در این تحقیقات، محققان برای گروهی از کودکان فرانسوی یادگیری مختصر زبان انگلیسی را تجویز کردند.

نتایج این تحقیقات نشان داد که کودکان بالای 20 ماه توانستند به همان روشی که فرانسوی را حرف می‌زدند به
 انگلیسی نیز مسلط شوند. به گفته این محققان، ذهن کودکان در این سن به طور مطلوبی می‌تواند اشکال مختلف
 واژگانی زبان‌های مختلف را درک و یاد بگیرد.

براساس گزارش دیلی اکسپرس، این دانشمندان به والدین با ملیت‌های مختلف توصیه کردند که فرزندان خود را پس
از 20 ماهگی در معرض گوش دادن به اشکال مختلف زبان‌های خود قرار دهند. به این ترتیب ذهن کودک می‌تواند
 اطلاعات مختلف را دسته بندی کرده و هر دو زبان را تا سن 5/2سالگی با یک کیفیت یاد بگیرد.




| *| نوشته شده در چهارشنبه 89/6/31 و ساعت 8:33 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

زمانی برای خودم!
در زندگی روزمره‌ی خود، چه قدر زمان صرف پرداختن به علایق‌تان می‌کنید؟ آیا کار زیاد، زندگی‌تان را پر کرده است؟ 
- در زندگی روزمره‌ی خود، چه قدر زمان صرف پرداختن به علایق‌تان می‌کنید؟
- آیا شما هم از زمره افرادی هستید که تمام زندگی‌شان را صرف کار و در‌آوردن پول می‌کنند؟
- آیا کار زیاد، زندگی‌تان را پر کرده است؟
اگرچه در جامعه‌ی امروزی، کارِ بیش‌تر، به‌معنای تأمین بیش‌تر نیازهای اقتصادی‌ست اما در زندگی همه‌ی ما انسان‌ها، جایی‌ست که احساس می‌کنیم به‌قول معروف «بنزین تمام کرده‌ایم!» و دیگر رمقی برای ادامه‌ی مسیر پرفراز و نشیب زندگی نداریم؛ جایی‌ست که توقف می‌کنیم، بر‌می‌گردیم و به پشت‌سرمان نگاه می‌کنیم؛ به مسیری که در زندگی پیموده‌ایم تا به لحظه‌ی کنونی رسیده‌ایم. روز‌هایی هست که احساس نگرانی، گیجی و آشفتگی را تجربه می‌کنیم، زمانی‌که حس دلسردی و ناامیدی بر ما چیره می‌شود و با خود می‌اندیشیم که با وجود زحماتی که تا‌کنون کشیده‌ایم، به موفقیت کامل نرسیده‌ایم. می‌بینیم که عمری طول کشیده تا دنیای‌مان را به‌شکل کنونی در‌آوریم و حال، با آن‌که به همه‌ی خواسته‌های اقتصادی‌مان دست‌یافته‌ایم، احساس خوشبختی نمی‌کنیم زیرا خوشبختی هر فردی، در گروی آرامش روانی و آسایش فکری اوست و ما آن‌قدر در مسیر زندگی به دنبال مسائل اقتصادی دویده‌ایم که از لحظه‌ی استراحت و آرامش خویش، بی‌اعتنا عبور کرده‌ایم.
اگر شما هم جزو افرادی هستید که با زور و تقلا به تکاپو سرگرمید و تمام اوقات‌تان صرف کار و تلاش فراوان شده، بایستید و زمانی را به خودتان اختصاص دهید! برای نمونه، اگر کارمندی هستید که مدت‌هاست دل‌تان برای دو ساعت خواب بیش‌تر لک‌زده، می‌توانید در یک روز تعطیل به‌جای این‌که از صبح زود بیدار شوید و به نظافت خانه بپردازید، چند ساعت بیش‌تر بخوابید و بقیه‌ی روز را با تنی آرام و روانی روشن به فعالیت بپردازید و یا اگر مدت‌هاست که آن‌قدر سرگرم کار و تلاش بوده‌اید که حتی به یک مسافرت کوتاه هم نرفته‌اید، می‌توانید برنامه‌ریزی کنید و تعطیلات آخر هفته را به یک سفر کوتاه بروید و آب و هوایی عوض کنید.
هر‌چند وقت یک‌بار، زمانی را به خودتان اختصاص دهید، روزی مناسب را انتخاب کرده و از قبل برای آن روز برنامه‌ریزی نمایید؛ طوری‌که طی آن روز به فعالیت‌ها و کارهای مورد علاقه‌تان بپردازید. می‌توانید در آن روز به ورزش مورد علاقه‌تان بپردازید، برای خود گل بخرید، لباس مورد علاقه‌تان را بپوشید، به رستوران مورد علاقه‌تان بروید و بهترین غذای آن‌جا را سفارش‌دهید و در آرامش تمام، فارغ از افکار و مشکلات روزمره، غذای‌تان را میل‌کنید. می‌توانید در آن روز به خودتان هدیه دهید؛ به‌خاطر تمام زحماتی که تا‌کنون کشیده‌اید. در هر حال، این حق شماست که زمانی را به خود اختصاص دهید؛ پس سعی‌کنید در آن روز، فقط به خودتان فکر کنید؛ به آرامش فکری و آسایش روانی‌تان.

بهار-بیست دات کام   تصاویر زیبا سازی وبلاگ    www.bahar22.com
                                                                                                             



| *| نوشته شده در سه شنبه 89/6/30 و ساعت 10:51 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

بهترین مدت دوره نامزدی و مشکلات غیر قابل پیش بینی آن!
اگر به هر دلیلی، مثلا شبیه به همین چیزی که در «جراحت» می‌بینیم، این اتفاق بیفتد و دختر در دوران نامزدی باردار شود،
‌باید چه کار کرد؟
بهترین مدت نامزدی 6 ماه است
: به نظر شما روابط دختر و پسر در دوران نامزدی چگونه باید باشد؟
اصل مهم در دوران نامزدی، شناخت دو طرف از یکدیگر است. این شناخت شامل آگاهی لازم از تمام اجزای شخصیت طرف
مقابل است؛ به گونه‌ای که جنبه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی طبقات اجتماعی دختر و پسر نزدیک به هم باشد.
دختر و پسری که با هم آشنا می‌شوند و دوران نامزدی‌ را شروع می‌کنند، باید شناخت از یکدیگر را مقدم بر هر مساله
دیگری بدانند و روابط‌شان بر مبنای همین اصل شکل بگیرد.
: یعنی روابط دختر و پسر در دوران نامزدی باید کنترل‌شده باشد؟
البته! درست است که دختر و پسری که جوان هستند با وضعیت هورمونی و هیجانی‌ای که دارند به سمت همدیگر تمایل
زیادی دارند و بسیار سخت است که احساسات و غرایزشان را کنترل کنند اما آنها باید به آینده‌ای که در پیش خواهند
داشت، بیندیشند. در دوران نامزدی اصل موضوع، شناخت است. حتی اگر دوره نامزدی ثبت قانونی شده باشد و صیغه
محرمیت جاری شده باشد، باز هم دختر و پسر باید روابط کنترل‌شده‌ و سنجیده‌ای داشته باشند؛ چراکه ممکن است که این
نامزدی به هم بخورد یا دختر باردار شود که در هر دو صورت، مشکلات بسیاری برای آنها به وجود می‌آید و البته این مسایل
در فرهنگ ما بسیار پررنگ‌تر و مشکل‌ساز‌تر خواهد بود.
: بهترین مدت برای دوران نامزدی را چقدر می‌دانید؟
دوره نامزدی باید نه کوتاه‌مدت باشد و نه آنقدر طولانی باشد که مثل سریال «جراحت» مشکلات و تبعات زیادی را به همراه
داشته باشد. مناسب‌ترین زمان به نظر من 6 ماه است و در این زمان دختر و پسر باید به صورت معقول و معمول، با شرط
شناخت از هم، با یکدیگر رابطه داشته باشند. این کار بسیار سختی است اما اگر دختر و پسر جوان به اصل واقعیت‌گرایی
معتقد باشند، برای داشتن آینده‌ای بهتر سعی خواهند کرد روابط خود را سنجیده و محدود کنند.
: حالا اگر به هر دلیلی، مثلا شبیه به همین چیزی که در «جراحت» می‌بینیم، این اتفاق بیفتد و دختر در دوران نامزدی باردار
شود، ‌باید چه کار کرد؟
قطعا تحت چنین شرایطی باید خانواده را در جریان گذاشت اما برخی از خانواده‌ها به دلیل تعصباتی که دارند، نمی‌توانند
چنین موضوعی را پذیرا باشند و سریع واکنش نشان می‌دهند. بنابراین لازم است که دختر و پسر این موضوع را با یک
روان‌پزشک یا مشاور مطرح کنند و آن مشاور با شیوه مناسب خانواده را در جریان بگذارد و به آنها آموزش‌های لازم را بدهد.
: به نظر شما ازدواج‌های فامیلی ازدواج‌های موفقی هستند؟
به اعتقاد من اصل ازدواج باید بر مبنای شناخت طرفین از یکدیگر باشد و چنین موضوعی صحت ندارد که ازدواج‌های فامیلی
موفق‌تر هستند. بسیاری از خانواده‌ها به صرف اینکه دختر و پسرشان با هم بزرگ شده‌اند و سال‌هاست همدیگر را
می‌شناسند با ازدواج آنها موافقت می‌کنند و وقتی که آنها وارد زندگی می‌شوند تازه متوجه تفاوت‌ها و اختلاف‌نظراتشان
می‌شوند و اینجا نقطه شروع اختلافات خانوادگی است.
معمولا این ازدواج‌ها، چشم‌و‌گوش بسته است و افراد فقط شناخت ظاهری از هم دارند اما نکته مهم این است که آنها تصور
می‌کنند همدیگر را می‌شناسند. چنین تصورهای غلطی، جوانان را از مسیر شناخت دور می‌کند و زمانی که وارد زندگی
می‌شوند، تازه متوجه تفاوت‌هایشان می‌شوند و اختلاف‌هایشان شروع می‌شود.
مشکلی که در ازدوا‌ج‌های فامیلی زیاد دیده می‌شود، این است که مشکلات زن و شوهر سریع به خانواده‌ها کشیده
می‌شود و مشکلات را دوچندان می‌کنند. از سوی دیگر، بسیاری از اختلاف‌های خانوادگی نیز در روابط زن و مرد تاثیرگذار
است و ممکن است روابط آنها را تیره کند. همچنین بسیاری از مسایلی که در ازدواج‌های فامیلی به وجود می‌آید به دلیل
آنکه سبب برهم خوردن روابط فامیلی نشود، مسکوت می‌ماند و چه بسا افرادی سالیان سال با مشکلی زندگی می‌کنند و
از آن رنج می‌برند اما از ترس فامیل آن را به زبان نمی‌آورند. مساله دیگر در ازدواج فامیلی، مشاوره ژنتیک است. به اعتقاد
من، حتی‌المقدور باید ازدواج فامیلی صورت نگیرد مگر اینکه بر مبنای شناخت صحیح باشد و بعد از آن حتما باید زوجین از
خدمات مشاوره استفاده کنند و علاوه بر آن مشاوره و آزمایش‌های ژنتیک نیز اهمیت دارد 
بهاربیست                   www.bahar22.comتصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان              www.http://bahar22.comبهاربیست                   www.bahar22.com



| *| نوشته شده در سه شنبه 89/6/30 و ساعت 9:6 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

??محور مهم در گفت‌وگوهای پیش از ازدواج

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنایی پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.

دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت‌.


محاسن خانواده‌ها؛ محور اول

هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.


معایب خانواده‌ها؛ محور دوم

هریک از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید که آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترک با همسر آینده‌اش مشکل‌ساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشکل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنین صادقانه بگوید که افکار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید که آیا می‌تواند با چنین روحیاتی کنار بیاید یا نه؟

زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم

هریک از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی زمان بچه‌دار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را زودتر کنار می‌گذارند.
در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.
اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.

تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم
هریک از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی تعداد بچه‌ها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.

تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم
هریک از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی نحوه‌ی تربیت بچه‌ها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.

دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم
همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم این‌که؛ از ماجراهای گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشته‌ی یکدیگر بیش از این جست‌وجو نکنید.
 

خرج کردن؛ محور هفتم
از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟

پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا…؟

اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچه‌ها و… ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟
مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟
چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟
آیا…؟

صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟

نکاتی بیشتر...


نیاز به ازدواج در روان انسان ها وجود دارد؛ ما نیازمند به زندگی با جنس مخالف هستیم؛ نیازمند آنیم که تا زمانی که زنده ایم از تنهایی نجات پیدا کنیم. اما ازدواج اگر در چهارچوب منطقی و درستی نباشد، به جای اینکه آرامش دهنده باشد آرامش را بر هم می زند و یا به جای اینکه با کسی رابطه عمیق و صمیمانه ای پیدا کنیم، ممکن است حتی همیشه هم با او زندگی کنیم، اما کاملا تنها باشیم. بنابراین، باید چهارچوب های اساسی انتخاب همسر را به خوبی بدانیم تا با انتخاب درست به نیازهای بیولوژیک و روانی خود، پاسخ صحیح دهیم.


:: تناسب خانوادگی

به طور کلی، انسان ها در بستر خانوادگی شکل می گیرند. چهارچوب خانواده و آنچه که به عنوان شکل گیری شخصیت در خانواده وجود دارد، از خانواده ای به خانواده دیگر فرق می کند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتی ای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی می گذارد؛ چرا که نقش تربیت در شکل گیری شخصیت مهم است. جان واتسون (پدر علم روان شناسی) می گوید: 50 نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیت هایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه می خواهید؟! من مطابق سفارش شما 20 سال بعد این افراد را تحویل می دهم. در واقع او می خواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگ تری از زمینه های دیگر مثل ژنتیک یا زمینه های خاص دیگر دارد.

خانواده نقش مهمی در شکل گیری شخصیت دارد، بنابراین افراد در انتخاب همسر، زمانی در کنار کسب نیازهای روانی (که به مراتب مهم تر از نیازهای بیولوژیک هستند)، درست پاسخ می گیرند و از اضطراب جدایی یا ترس از تنهایی نجات می یابند که دو نفر برای انتخاب یک زندگی مشترک بعنوان همسر، از نظر خانوادگی متناسب با هم باشند. چنان که اشاره کردیم خانواده (بنا به تربیتی که روی فرزندش دارد) نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او ایفا می کند و این مسئله این روزها بسیار نادیده گرفته می شود، چرا که دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی می بینند؛ ساده ترین شکل آن این است که در دانشگاه با هم آشنا می شوند، در حالی که نمی دانند طرف مقابلشان محصول چه خانواده ای است! در شکل دیگر در یک برخورد همدیگر را می بینند در حالی که هر دو، دوست دوستان شان هستند و شناخت دیگری از یکدیگر ندارند یا به صورت تصادفی، با هم آشنا می شوند.

انسان ها، محصول خانواده شان هستند؛ پس بهتر است در زمان گزینش همسر، او را از داخل بستر خانواده دیده و انتخاب کنند و دقت کنند که آیا فرد مورد نظر، از نظر خانوادگی با آنها تناسب دارد یا خیر؟ در اینجا، مفهوم خانواده زمینه های تربیتی را باز می کند. مثلا فردی می گوید که ما از نظر خانوادگی به هم می خوریم. آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوه های تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند؟ گاهی 2 نفر با هم ازدواج می کنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوه های تربیتی آنها متفاوت است! مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد.

فرض کنیم مادر پسر 30 سال است که زندگی کرده ولی هیچ چیز متعلق به او نیست و فقط وظیفه اش این بوده که بشوید، بپزد، بزرگ کند. پسری که نگاهش به زن این گونه شکل گرفته است با دختری ازدواج می کند که در ساختار خانواده اش مادر، همه کاره بوده و تعیین تکلیف می کرده است؛ در نتیجه در زندگی این دو نفر، پسر آن نگاه را نسبت به همسرش دارد و دختر آن انتظار را. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند. این زوج پس از مدتی در بهترین حالت پایشان به جلسات مشاوره کشیده می شود و در بدترین حالت به علت اختلافات شدید از دادگاه ها سردر می آورند.

:: تناسب فرهنگی


ما تناسب فرهنگی داریم، آنها از نظر فرهنگ با ما متفاوت اند؛ راستی فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف می کند. آن، به ما می گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگ ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می کند. به عنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذری ها بسیار متفاوت تر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالی هاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.

انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار می شویم این فرهنگ ماست که می گوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچ کاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصله های فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیات شان (که ذکر شده و خواهد شد) با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود است! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونه ای هم فرهنگ می شوند
.


:: تناسب شخصیتی


هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر 2 نفر که ازدواج می کنند، تفاوت های شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی می شوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برون گراست و راحت ابراز احساسات و عواطف می کند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج می کند که انسانی درون گراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است. این دو در طولانی مدت دچار مشکل می شوند؛ با هم هستند ولی احساس تنهایی می کنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر می شوند ولی به تدریج از هم فاصله می گیرند چون با هم تناسب ندارند و نمی توانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.

:: تناسب اعتقادی


اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و بخاطر هیچکس نمی آیند و بروند. اگر 2 نفر که با هم ازدواج می کنند، این تناسب را ندارند، بدانند که اعتقادات تغییری نمی کند مگر بر اساس شناخت. به عنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج می کند و می گوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد. حجابی که به خاطر پسر می آید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچک ترین اختلافی پیش آید، برداشته می شود. وقتی انسان محجبه و نمازخوان می ماند که اعتقاداتش را پیدا کند، نه اینکه صرفا به خاطر نگاه داشتن حرمت شخص دیگری آنهم بصورت مقطعی باشد. اگر فردی بی اعتقاد است، باید در ابتدا حوزه آشنایی او را پیدا کرد تا او با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.

:: تناسب تحصیلی


این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا می تواند باشد)، جزء مسائلی است که می گوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه می توانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمی آید. اگر دختر فوق لیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد (در حالی که به غلط جا افتاده که شوهر باید بالاتر باشد) ولی اصولا بهتر است که هر دو هم سطح باشند. گاهی2 نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا می شوند و ازدواج می کنند. پسر دکترا می گیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کم کم از هم فاصله می گیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت می شود.

:: تناسب اقتصادی، اجتماعی


طبقه اقتصادی، اجتماعی یک نوع نگرش به زندگی ایجاد می کند. وقتی 2 نفر از لحاظ طبقه اقتصادی، اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است. گاهی آدم هایی متعلق به طبقه اقتصادی، اجتماعی بالا نیستند ولی با فعالیت های اقتصادی، اجتماعی به این طبقه می رسند و صاحب خانه، ماشین، ویلا و... می شوند. اما مردم در یک برخورد یا یک نگاه به آنها می گویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این موضوع می کند. طبقه اقتصادی، اجتماعی به انسان ها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی می دهد. بنابراین وقتی 2 نفر از 2 طبقه اقتصادی، اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل بتدریج دچار مشکلات بسیار می شوند.

:: نقش رضایت والدین


از آنجا که عدم رضایت والدین تا سال های بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که می خواهند ازدواج کنند، حتما خانواده هایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد. باید دلایل مخالفت را دانست چرا که اغلب تجربه آنها باعث می شود که دلایل درستی را مطرح کنند و نباید عدم رضایت را سرسری گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاش ها راضی نشدند، شایسته است تا گرفتن رضایت صبر کنند یا به ازدواج دیگری فکر کنند. چرا که حقیقت امر این است که رضایت والدین تا زمانی که زندگی می کنند تأثیر خودش را دارد. بنابراین ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی انسان است. بدیهی است جدی گرفتن این مسئله و دقت در تمام جوانب می تواند زندگی موفقی را رقم بزند. در غیر اینصورت، پشیمانی و پریشانی نتیجه ازدواج عجولانه خواهد بود.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.:: عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی ::.
 دکتر علی شریعتی

 

بهاربیست                   www.bahar22.comتصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان




| *| نوشته شده در سه شنبه 89/6/30 و ساعت 8:57 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

سلام

بازم یه هو دلم خواست بیام اینجا تا چند خط بنویسم

نمیدونم این نوشته ها خونده میشه یا نه

اما امیدوارم که خونده بشه

داشتم فکر میکردم...

به قضاوت کردن...یعنی چی؟

خیلی بده که آدمها نسبت به هم دیگه انقدر قضاوت میکنن.منظورم قضااوتهای بد و خانمان سوزه.

بعضی وقتها اتفاقات دست به دست هم میدن تا کسی بتونه قضاوت کنه.

اما آیا اون شخص از قضاوتش مطمئنه؟؟ از تهمتی که میزنه ایمان داره؟؟؟

پس یکم بیشتر فکر کنیمتبسم

تا چیزی رو با چشمامون ندیدیم باور نکنیم.

گاهی اوقات هم ممکنه چیزی رو با چشمامون ببینیم.اما بازم دلیل رو ندونیم که چی بوده.

پس همیشه آرمشمون رو حفظ کنیم و از قضاوت و تهمت و فکرهای غلط پرهیز کنیم.

حداقل به خاطر آرامش خودمونتبسم

شاد باشینچشمک

برمیگردم...

 تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/6/29 و ساعت 3:37 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

بهترین هدیه به همسرانتان ابراز علاقه به آنهاست.


 اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت . نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟ یکی از مواردی که موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است که یکی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می کنند . همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش کاهش یافته است. فردی که چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می کند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترک از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می کند که زن یا شوهری که این نگرش را دارد ، سعی کند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُُُُُُُُُُُُُُُُبران کند . بسیاری از افرادی که به همسر خود بی توجهی می کنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذکر می کنند ، در حالی که اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشکلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هر گز محبت خود را از او دریغ نخواهیم کرد .
در ادامه ، ذکر این نکته بایسته است که ابراز علاقه در هر دوره ، شکلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می کند ، ولی شکل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی که امکان آن فراهم بود ، هر هفته با یکدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت کند از سوی دیگر ، یکی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است که رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند که امکان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً وقتی شما و همسرتان با هم در یک ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یکدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترک گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممکن است در وضعیتی قرار گیرید که امکان ادامه این عمل وجود نداشته باشد
.
در این حالات ، مشکل از آنجا شروع می شود که زن یا شوهر ، ترک این رفتار را به حساب کم علاقه شدن همسر خود بگذارند
.
بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید که امکان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی که افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی که سالهای بعد ، امکان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یکی از مواردی است که موجب می شود برخی همسران احساس کنند علاقه طرف مقابل به آنها کم شده است . اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترک ببرید ، حتماً به نکات زیر عمل کنید
:
? - از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید . ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست
.
?نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از کلمات استفاده کرد
.
?هیچگاه اجازه ندهید مشکلات زندگی ، شما را از همسرتان دور کند
.
?همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نکنید
.
?
اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یک مشاوره امور خانواده مراجعه کنید

 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ @@@@@@

 

 

رفتار مرد با همسر خود از منظر روایات

 بعد از انعقاد عقد نکاح و گره خوردن دو شخصیت زن و مرد با یکدیگر و ساختن یک خانواده، تعامل و رفتار متقابل زوجین با یکدیگر نقش منحصری در بقا و تکامل و تعالی خانواده ایفا می‌کند که ابتدا گفتار و رفتار شوهر را با زن مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهیم، سپس به حق شوهر بر زن می‌پردازیم.

حسن معاشرت
هیچ تردیدی نیست که اولین خواسته زن حسن معاشرت شوهر با اوست؛ یعنی زبان خوش و رفتار خوب. این حداقل واسته ای است که زنان در تعامل زناشویی و همسرداری سخت بدان نیازمند هستند و اسلام نیز بدان اهتمام داشته و حتی حسن معاشرت مرد با زن را نشانه ایمان و تقوای او قرار داده است که چنانچه مرد با اهل خانه سوؤ رفتار داشته باشد، دچار عذاب الهی خواهد شد.
در کتاب من لایحضره الفقیه، ج ?، ص ??? از امام صادق (ع) روایت شده است که: «خداوند به مردی که با زوجه خود حسن رفتار داشته باشد، لطف و مرحمت خواهد داشت؛ چرا که خداوند مرد را قیم بر زن قرار داده است» و همچنین از رسول خدا(ص) نقل شده است: «بهترین شما کسانی هستند که بهترین برای زنان خود باشند و من بهترین برای زنان خود هستم» و در روایت دیگری آمده است: «بهترین شما، بهترین برای خانواده اش است و من بهترین شما برای خانواده خود هستم

برخورد شوهر با همسر در محیط خانواده بسیار اهمیت دارد تا آنجا که مبنای عذاب اول قبر بدرفتاری با اهل خانه است و هیچ کس، هر قدر که ایمان داشته باشد از این عذاب خلاصی ندارد
.
سعدبن معاذ و بدرفتاری با خانواده سعدبن معاذ، رئیس قبیله اوس در مدینه بود. او از اصحاب و یاران نزدیک پیامبر (ص) بود و در جنگهای بدر، احد و خندق همراه آن حضرت شرکت داشت. سعد بسیار مورد احترام پیامبر می‌بود و حضرتش ایشان را حاکم در قضیه بنی قریظه قرار داد. سعدبن معاذ در سال پنجم هجرت پس از جنگ خندق در اثر جراحتی که در بازوی خود داشت دچار خونریزی شدید شد. هنگامی که پیامبر(ص) از زخم سعد با خبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(ص) می‌پاشید، سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید که هرگاه صورتش را می‌پوشانید پاهایش برهنه بود و اگر پایش را می‌پوشانید، صورتش برهنه می‌ماند، آنگاه برای او دعا کرد: «بار خدایا! سعد در راه تو جهاد کرده و پیامبرت را تصدیق کرد، روح او را به خوبی بپذیر
».
سعد در اثر زخم تیری که به دستش رسیده بود در?? سالگی درگذشت و در بقیع، پای دیوار خانه عقیل بن ابی طالب به خاک سپرده شد. وقت صبح که رسول خدا(ص) از خواب برخاست، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: «یا رسول ا...، چه کسی از امت تو از از دنیا رفته است که ملائکه آسمان روح او را به یکدیگر مژده می‌دهند»؟ حضرت فرمود: «خبر ندارم

جز آنکه سعد معاذ مریض بود» سپس به مسجد تشریف بردند و پرسیدند: «سعد چه شد»؟ مردم گفتند: وفات کرد. حضرت نماز صبح را خواند و از مسجد به سوی منزل سعد رفت. وقتی که وارد شد دید خانواده سعد مشغول غسل دادن او هستند، سپس جنازه را در تابوت گذاشتند. حضرت طرف جلو تابوت را گرفت و در بیرون از منزل برزمین گذاشت و جنازه سعد را تا اول بقیع تشییع کرد.
حضرت فرمود: «قسم به آن کسی که جانم در دست اوست! تابوت او را ملائکه حمل کردند و هفتاد هزار فرشته برای تشییع جنازه سعد فرود آمدند که تا کنون به زمین نیامده بودند
».
برای سعد قبری در پای دیوارخانه عقیل بن ابی طالب حفر کردند. سپس رسول خدا (ص) شخصا داخل قبر شد و لحد قبر را چید و فرمود: «گل نرم بدهید». آنگاه تمام شکافهای میان خشتها را محکم و مسدود کرد و فرمود: «هر چند می‌دانم به زودی خراب می‌شود ولی خدا دوست دارد که بنده اش هر کاری انجام می‌دهد محکم کند». در این هنگام قبر ساخته و

با ریختن خاک با زمین هموار شد. مادر سعدبن معاذ که در کناری نشسته بود، گفت: «هنیئا لک الجنه» (بهشت بر تو گوارا باد). در میان بهت و تعجب همگان ناگهان پیامبر فرمود: «مادر سعد! خاموش باش. از خدا چه توقع داری؟ قبر، فشار سختی به سعد داد که اگر قرار بود کسی از این فشار خلاصی یابد سعد نیز می‌باید از آنان باشد.» مردم با تعجب بیشتری پرسیدند: یا رسول ا...، درباره سعد رفتاری کردید که درباره هیچ کسی چنین نکردید؛ چرا که جنازه اش را با پای برهنه و بدون عبا تشییع نمودید.
حضرت فرمود: «چون فرشتگان چنین بودند، من هم از آنان پیروی کردم و دستم در دست جبرئیل بود، هر جا را او می‌گرفت، من نیز می‌گرفتم». تعجب مردم از حد گذشته بود و پرسیدند: با این همه احترام و تجلیل فرشتگان الهی، چگونه قبر، سعد را فشار داد؟

حضرت فرمود: «این مهم به خاطر بدرفتاری و بداخلاقی سعد با خانواده اش بوده است که در طول زندگی مشترک، حسن معاشرت با خانواده خود نداشت». (طبقات، ج ?، ص ? به بعد)
هیچ مرد مسلمانی که واقعا ادعای ایمان دارد حق ندارد به همسر خود توهین کند و یا در بین جمع خانواده او را تحقیر کند. یقین بدانید نشانه ایمان مرد خوش رفتاری با زن است و زن خانه باید از روی عشق و علاقه، شوهرش را دوست بدارد، نه این که از باب ضرورت شوهر داشتن او را تحمل کند

 

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوانبهاربیست                   www.bahar22.com




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/6/29 و ساعت 3:22 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

.1با مطالعه کتب مربوط به انتخاب همسر، آیین همسردارى، چگونگى ایجاد ارتباط با دیگران و نیز شرکت در جلسه‏هاى آموزش خانواده دانش و مهارت خود را در این زمینه افزایش دهید .
2 .
با همدلى، همفکرى، همکارى و مشورت با یکدیگر درباره مسائل مختلف میان اعضاى خانواده روابط سالم پدید آورید
.
3 .
هر یک از زوجین دیگرى را نزدیک‏ترین و محرم‏ترین فرد بداند و او را نیمه تن، حامى و پشتیبان خود تلقى کند
.
4 .
با یادگیرى مهارت‏هاى ارتباطى نظیر فعالانه به حرف‏هاى یکدیگر گوش کردن، احترام به نظرها و عقاید یکدیگر و تشریک مساعى و مشورت کردن روابط خود را بهبود بخشید
.
5 .
بکوشید، با ایجاد کانونى گرم و صمیمى، تمام اعضاى خانواده به ویژه زن و شوهر مسؤولیت رسیدن به تفاهم را پذیرا شوند
.
تا که از جانب معشوق نباشد کششى کوشش عاشق بیچاره به جایى نرسد

6 .
هنگام اختلاف نظر یا سوء تفاهم، به جاى سرزنش کردن یکدیگر یا تفسیر نادرست، به شناسایى مساله و یافتن راه حل آن بپردازید و در صورت لزوم کمک و مشاوره افراد با تجربه و متخصص را جلب کنید .
7 .
براى رسیدن به ا منیت روانى و عاطفى در روابط زناشویى داشتن صداقت، پذیرش، سعه صدر، انصاف و اعتماد متقابل را اصل اول قرار دهید
.
8 .
در صورت به وجود آمدن هر گونه سوء تفاهم و سوء برداشت، در نخستین فرصت ممکن به حل و فصل آن بپردازید تا به فرآیندى مخرب و پیشرونده تبدیل نشود
.
9 .
به هر طریق ممکن رفتارهاى مطلوب همسرتان را مورد توجه و تایید قرار دهید; به گونه‏اى که همسرتان بفهمد برایش ارزش قائل هستید
.
10 .
تشویق و تایید و بیان نکات مثبت‏به طور آشکار یا در جمع باشد و تذکر نکات منفى و انتقاد به طور محرمانه و در تنهایى صورت گیرد
.
11 .
براى خصوصیات و نیازمندى‏هاى یکدیگر ارزش قائل شوید و در روابط کلامى، عاطفى، اقدام‏ها و تصمیم‏گیرى‏ها به افکار و خواسته‏هاى همسرتان توجه کنید
.
12 .
اگر رفتار خاصى براى شما مبهم است، ساده‏ترین راه این است که از همسرتان هدف و علت آن رفتار را بپرسید و با روش مسالمت‏آمیز، صمیمانه و خوش بینانه موضوع را روشن کنید
.
13 .
تندخویی همسرتان را با سکوت پاسخ گویید و در موقعیتى مناسب درباره مساله مورد نظر به بحث و گفت و گو بپردازید
.
14 .
بکوشید در سراسر زندگى، به خصوص در روابط بین خود و همسرتان، به جاى هر گونه پیش‏داورى یا مشاهده اشکالات و ضعف‏ها نقاط مثبت و قوت را ببینید; به عبارت دیگر، به جاى توجه به نیمه خالى لیوان به نیمه پر آن توجه کنید
.
15 .
سعى کنید در برنامه ریزى براى فعالیت‏هاى اجتماعى، اوقات فراغت، دید و بازدیدهاى خانوادگى و نظایر آن به مشورت کردن با یکدیگر بپردازید و از یک جانبه نگرى بپرهیزید
.
16 .
در هر فرصتى که پیش مى‏آید، با همسر و اعضاى خانواده‏تان ارتباط کلامى و عاطفى برقرار کنید . شایان ذکر است زن‏ها از صحبت کردن با همسرشان بیش‏تر لذت مى‏برند . بنابراین، مردان باید فعالانه به سخنان همسرانشان گوش کنند و واکنش مناسب نشان دهند
.
17 .
اگر هر یک از زوجین در شرایط خاصى نمى‏تواند به سخنان همسرش گوش کند، باید صادقانه و صمیمانه این موضوع را به وى انتقال دهد، و تقاضا کند صحبت کردن درباره آن موضوع را به فرصتى دیگر واگذارد
.
18 .
هر از چند گاهى زوجین در فضایى محرمانه، محبت‏آمیز و صمیمانه به ارزیابى رفتار و روابط یکدیگر بپردازند و از یکدیگر بپرسند، چه باید کرد تا روابطمان بهتر و با نشاط تر شود؟

19 .
همیشه، در رویارویى با مسائل و مشکلات خانوادگى، خود را در وضعیت طرف مقابل قرار دهید و با قبول مسؤولیت‏ خود و شناخت انتظارات متقابل به حل و فصل اختلافات روى آورید .
20 .
در روز یا در هفته زمان مشخصى را براى گفت و گو درباره مسائل و مشکلات و به اصطلاح درد دل کردن با همسرتان اختصاص دهید
.
21 .
از داشتن نگرش‏هاى آرمان گرایانه و شاعرانه در مساله ازدواج و روابط زناشویى و نیز انتظارات غیر واقع بینانه اجتناب کنید
.
22 .
ارتباط زوجین باید از هر گونه سوء ظن و حدس نادرست و غیر واقع بینانه دور باشد . اگر موضوع و مساله‏اى ذهن یکى از زوجین را به خود مشغول کرده است، باید آن را به صراحت و صادقانه مطرح کند و درستى و نادرستى اش را با همسرش مورد بررسى قرار دهد
.
23 .
هر یک از زوجین باید زمینه‏هاى بروز سوء تفاهم‏ها و سوء ظن‏ها را از بین ببرد و از رفتارهایى که موجب بروز سوء تفاهم و سوء ظن مى‏شود، خوددارى کند
.
24 .
هر یک از زوجین باید بکوشد با روان‏شناسى همسرش آشنا شود تا بداند زن یا مرد به چه امورى بها مى‏دهد و نظام ارزشى‏اش چگونه است; براى مثال معمولا زن به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفى و مورد حمایت واقع شدن اهمیت مى‏دهد و مردان مى‏خواهند مستقل و خود مختار باشند و آزادى عمل را داراى ارزش مى‏دانند
.
25 .
زن و شوهر از مسخره کردن یکدیگر و گفتن سخنان طعنه‏آمیز و دو پهلو جدا پرهیز کنند
.
26 .
از رفتارهایى نظیر متلک، تحقیر، سرزنش و به رخ کشیدن یکدیگر که موجب افزایش مقاومت‏هاى روانى در طرف مقابل است، جدا باید پرهیز شود
.
27 .
در سراسر زندگى، از جمله در زندگى خانوادگى، بکوشید به نقاط مثبت، موهبت و نعمت هایى که در اختیار دارید بیندیشید نه به امورى که در اختیار ندارید
.
28 .
از خطاهاى یکدیگر سریعا بگذرید و خطاهاى همدیگر را تحمل کنید
.
29 .
بایادآورى برخى ایام مانند روز تولد، سالگرد ازدواج و نظایر آن و دادن هدیه‏هایى هر چند کوچک (مثل یک شاخه گل) به طور نمادین یا سمبلیک عشق و علاقه خود را به همسرتان اعلام کنید
.
30 .
خود را در برابر همسرتان آراسته و پاکیزه و جالب توجه نگه دارید از پریشانى و وضع نامرتب بپرهیزید
.
31 .
در انتخاب دوست و برقرارى روابط دوستانه و معاشرت‏هاى خانوادگى با زوج‏هاى دیگر دقت کنید و این امور را با توافق یکدیگر انجام دهید
.
32 .
از هر گونه رفتارى که به مرد سالارى یا زن سالارى مى‏انجامد، پرهیز کنید
.
33 .
خطاى یکدیگر را در حضور دیگران، فرزاندن، آشنایان، والدین یکدیگر و . . . بازگو نکنید
.
34 .
هرگز همسرتان را با زن یا مرد دیگر مقایسه نکنید
.
35 .
از رفتارهاى مطلوب همسرتان تشکر کرده، او را تشویق کنید و انگیزه تکرار آن رفتار را بیش‏تر سازید
.
36 .
از تصمیم‏هاى نادرست و غیر منطقى و کلى‏گویى‏هاى منفى و شکل‏گیرى افکار منفى درباره همسرتان شدیدا پرهیز کنید
.
37 .
حتى‏المقدور به قول‏هایى که به همسرتان داده‏اید عمل کنید تا به سلب اعتماد و احساس فریب خوردگى نینجامد
.
38 .
از نسبت دادن القاب و زدن برچسب‏هاى ناگوار و نامطلوب مانند بدقول، زرنگ، شلخته، کله‏شق، یک دنده، لجباز و خودخواه به یکدیگر پرهیز کنید
.
39 .
در مواردى که غمگینى و افسردگى و یا عصبانیت زن یا شوهر شدت مى‏یابد و احتمال اختلال در کار سیستم عصبى یا غدد درون‏ریز به ویژه غده تیروئید وجود دارد، در نخستین فرصت‏ به پزشک متخصص مراجعه کنید تا از عادى بودن ترشح غدد از جمله غده تیروئید مطمئن شوید
.
40 .
براى داشتن یک زندگى با نشاط و موفق خوب بیندیشید، وقت‏ بگذارید، احساس مسؤولیت کنید، موانع ارتباط سالم را از میان بردارید و به عوامل ایجاد کننده روابط سالم توجه کنید
.

 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ @@@

 

ده خصوصیت زوجهای خوشبخت

 

 عشق راهی برای ابراز احساسات است....اما برای ابراز عشقتان نباید حتماً منتظر مناسبات و فرصت های خاص باشید. با به کار بستن این عادات ساده اما مهم در زندگی خود، رابطه عشقیتان را بیش از پیش رونق بخشید تا شما نیز جزء زوج های خوشبخت به حساب بیایید.

1.
حداقل روزی یکبار به همسرتان بگویید "دوستت دارم." مطمئن باشید که همسرتان به شنیدن این کلمات نیاز دارد
.
2.
موقع سلام و خداحافظی همدیگر را در آغوش گرفته و ببوسید
.
3.
تا پایان عمرتان، قرار ملاقات های عاشقانه تان فقط با همسرتان باشد. با همسرتان حتی بیشتر از زمانیکه دوست پسر یا دوست دخترتان بود رفتار کنید. یادتان باشد که همیشه باید عاشق و معشوق باقی بمانید. پس وقتی برای شام بیرون می روید، درب را برای خانمتان باز کنید، صندلی را برای وی بیرون بکشید، و موقع قدم زدن دست های همدیگر را بگیرید
.
4.
مسائل پیش پا افتاده را جدی نگیرید. می توانید اجازه دهید که عادات بد همسرتان اعصابتان را به هم بریزد و اذیتتان کند. می توانید هم این عادات را بپذیرید و برای بهبود وضعیت تلاش کنید. آیا همسرتان عادت دارد در خمیردندان را موقع مسواک زدن باز بگذارد؟ خمیردندانتان را جدا کنید. آیا شوهرتان عادت دارد لباسهایش را در همه جای خانه پخش کند؟ توجه نکنید، یا اگر هم خیلی اذیتتان میکند آنها را جمع کنید، و همیشه به خاطر داشته باشید که در قبال این گذشت شما، همسرتان هم کارهای فوق العاده ای برایتان خواهد کرد
.
5.
به جنبه مثبت قضیه فکر کنید. به جای اینکه در مورد راه هایی که همسرتان موجب یاس و ناراحتی شما می شود فکر کنید، در مورد همه چیزهای مثبتی درمورد او فکر کنید که همیشه نظرتان را جلب می کرده است
.
6.
وقتی عصبانی می شوید، کمی صبر کنید. وقتی هر دوی شما عصبانی هستید، اصلاً با هم صحبت نکنید. چند دقیقه صبر کنید، بیرون رفته و کمی قدم بزنید، یا روی تخت دراز بکشید. برای مدتی از همدیگر دور شوید. یک مکث کوتاه به هر دو شما این امکان را می دهد که به جای ناراحت کردن و رنجاندن همدیگر، عاقلانه درمورد چیزی که موجب ناراحتیتان شده است با یکدیگر صحبت کنید
.
7.
هیچوقت از اسرار و ضعف های همسرتان برعلیه او استفاده نکنید. آنچه که به نظر غیر مهم، جزئی، و پیش پا افتاده می آید ممکن است در نظر همسرتان بسیار جدی و پراهمیت باشد. باید تشخیص دهید که چه چیز برای همسرتان مهم است و به هیچ عنوان درمورد آن با دوستانتان، مادرتان، خانواده همسرتان و یا هیچ کس دیگر صحبت نکنید. همچنین سعی نکنید موقع دعوا آن مسائل را به رخ او بکشید. یک رابطه عاشقانه رابطه ای است که طرفین بتوانند به همدیگر اعتماد کنند و رازهای درونیشان را برای هم مطرح کنند
.
8.
اول به همسرتان فکر کنید. اگر هر دوی شما اینکار را انجام دهید، مطمئن باشید رابطه ای بسیار لذت بخش در انتظارتان خواهد بود. تا می توانید در جواب درخواست های همسرتان پاسخ مثبت بدهید و تلاش کنید که زندگی را برای او راحت تر کنید و مطئن باشید او نیز همین کار را برای شما خواهد کرد
.
9.
به همسرتان احترام بگذارید. به هیچ عنوان درمورد همسرتان پیش کسی بدگویی نکنید. وقتی درمورد او صحبت می کنید، بگذارید عشق و احترام شما برای همه آشکار شود
.
10.
هر روز زمانی را به باهم بودن اختصاص دهید. ببینید چه کاری برای هر دو شما بهتر است....با هم غذا بخورید، آخر شب وقتی کنار هم روی تخت دراز کشیده اید فیلم تماشا کنید، با هم برای قدم زدن بیرون بروید و کارهایی از این قبیل. حتی می توانید کارها را باهم مخلوط کرده و برنامه تان را متنوع کنید. اگر یکی از شما در مسافرت به سر می برد، شب ها به همسرتان زنگ بزنید و صدایش را بشنوید. فقط مهم این است که زمانی را کنار هم بگذرانید
.

یادتان باشد...هرچه بیشتر برای رابطه تان وقت بگذارید، بیشتر عایدتان می شود. بگذارید عشق و عاشقی بخشی از زندگی روزانه شما را از آن خود کند

 تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوانبهاربیست                   www.bahar22.com

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

 




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/6/29 و ساعت 3:20 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

5 جمله خوب و 7 جمله بد برای کودکان
با کودکان چگونه رفتار کنیم؟ اگر این جملات را به کودکتان بگوید رفتار او برعکس می شود و ...
?) خـودت تـصـمـیم بگیر:
کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: "بچه ها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید." اگر بعد از ? دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: "خوب می بینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید." این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات می دهد، زیرا آنها می دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.
?) من تو را دوست دارم ولی این کار تو را نمی پسندم:
اگر می خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم ، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی کنید.
?) از تو می خواهم مشکل مرا حل کنی:
اگر کودک کاری را انجام می دهد که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا ً به او بگویید: "صدای بلند تلویزیون باعث می شود دچار سردرد شوم" و ازاو بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی بیند خود را موظف می داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.
?) احساس تو را درک می کنم:
وقتی کودک عصبانی است جملاتی را به کار می برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ً می گوید: "از تو متنفرم" یا "خیلی بدی." این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پرکرده. شما می توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.
?) "آیا دوستت چیزی گفته که واقعیت ندارد و تو عصبانی شده ای؟:
" افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می گویند: "عدالت را رعایت کنید و منصف باشید" و این جملات زمانی مطرح می شوند که کودک می خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم "انصاف و عدالت این است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز داری و خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این است اجرای عدالت. گمان نمی کنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و آنتی بیوتیک مصرف می کند لازم باشد شما هم آنتی بیوتیک مصرف کنی"!
? ? جمله ناخوشایند برای کودکان
?) مناسب سن خودت رفتار کن!
گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک ? ساله ای که نمی داند چه می خواهد و گریه می کند ، یا کودک ?ساله ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می کند ، هر دو متناسب سنشان عمل می کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید "مناسب سن خودت عمل کن" بگویید: "به نظر می رسد خیلی عصبانی هستی"، "می دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده ای" این جملات به کودک آرامش می دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
?) شوخی کردم:
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.
?) چـرا مـثـل ... نـیستی؟
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـی کـنـنـد در مرتبه پایین تری قرار گرفته اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین تر از دیگری احساس کند ، روحیه خود را می بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
?) ندو و گرنه می افتی!
علی رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: "قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش هایت مطمئن باش." در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده اید نه ناتوانی کودک.
?) چی بهت گفتم؟
چرا سوالی را می پرسید که خودتان جواب را می دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی می پرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می زند و می گذرد. اگر از رفتار او رنجیده اید بگویید: "من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن."
?) به تو قول می دهم که ... :
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد.
وقتی پدر و یا مادر برای تأیید گفته خود مجبور است وعده بدهد، یعنی دارد اقرار می کند که "وعده داده نشده اش" اعتبار ندارد و قابل اعتماد نیست. وعده ها باعث می شوند که توقعات غیرواقعی در کودکان به وجود بیاید. وقتی به کودک وعده داده می شودکه او رابه باغ وحش ببرند، او آن وعده را یک تعهد به حساب می آورد و فکر می کند که براساس این تعهد، در روز موعود نه باران خواهد بارید، نه اتومبیل عیب و ایرادی پیداخواهد کرد و نه خود او مریض خواهد شد.
 از طرفی نباید از کودکان وعده گرفت که درآینده رفتاری خوب داشته باشند یا رفتار بدشان را اصلاح کنند. وقتی کودک وعده ای ناخواسته می دهد، وعده ای که متعلق به خود او نیست، در واقع چکی بانکی می کشد که در آن بانک اصلاً حساب ندارد. ما نباید مشوق و محرک این قبیل اعمال فریب آمیز باشیم.
?) آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم؟
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می آید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژه ها استفاده می کند و با بیان این واژه ها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می کند و مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین پدرومادر با کودک می شود. " آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم ؟ مگر تو کری ؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ ..."
 این پدرو مادرها شاید ندانند که سخنان طعنه آمیز و کنایه دار جملاتی هستند که برخوردی متقابل طلب می کنند. این پدر و یا مادر آگاه نیست که با این اظهار نظرهای توهین آمیز، کودک را تحریک کرده و ذهن او را از نقشه های خیالی انتقام، پر می سازد ودر نتیجه باعث مسدود شدن راه ارتباطی بین خود او و کودکش می شود.



| *| نوشته شده در یکشنبه 89/6/28 و ساعت 11:14 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )

در این ساعت هرگز مسواک نزنید!
از فواید حفظ بهداشت دهان و دندان بسیار خوانده و شنیده‌ایم و همه بخوبی می‌دانیم اهمیت سلامت این عضو بدن به اندازه‌ای است که پزشکان سلامت دهان و دندان را کلید سلامتی تمام اعضای بدن می‌دانند.
همچنین همه می‌دانند که مسواک زدن یکی از ساده‌ترین و بهترین راه‌ها برای حفظ سلامت دندان‌ها است. اما سوالی که وجود دارد این است که آیا در طول روز زمانی هست که برای مسواک زدن بهتر از بقیه اوقات باشد؟ آیا اثر مسواک زدن در زمان‌های مختلف با هم تفاوت دارد؟
متخصصان انجمن دندانپزشکی آمریکا، توصیه می‌کنند که حداقل 2 بار در روز دندان‌های خود را مسواک بزنیم؛ البته یکی از این دفعات حتما باید قبل از خواب باشد. اما زمان‌هایی که در طول روز بیشتر می‌خورید و می‌آشامید، بهتر است که بیشتر هم از مسواک استفاده کنید. مسواک زدن درست به از بین بردن پلاک‌های دندان کمک می‌کند. باکتری‌های موجود در پلاک دندان عامل ایجاد 2 بیماری مهم دهان و دندان هستند: پوسیدگی دندان‌ها و بیماری‌های لثه.
به علاوه نکته مهمی که کمتر به آن توجه می‌شود این است که بعضی از مواد غذایی و نوشیدنی‌های خاص باعث می‌شوند باکتری‌ها در محیط دهان، اسیدی آزاد کنند که برای مینای دندان مضر است. هنگامی که شما غذاها یا نوشیدنی‌های شیرین یا حاوی نشاسته می‌خورید، باکتری‌های موجود در دهان اسیدی تولید می‌کنند که می‌تواند به مینای دندان آسیب برساند.
بنابراین خیلی مهم است پس از خوردن و آشامیدن مواد غذایی از مسواک استفاده کنیم. همچنین انتخاب غذاهای مغذی که کربوهیدرات و قند کمی دارند و نوشیدن مقدار زیادی آب در طول روز نیز می‌توانند به کاهش تولید این اسیدهای مضر در دهان کمک کنند.
چند توصیه ضروری
اما همین مسواک زدن که عامل مهم سلامتی دهان و دندان و در نتیجه کل بدن است، گاهی برای مینای دندان که بخش باارزش دندان است، مضر است. پزشکان متخصص توصیه می‌کنند پس از خوردن مواد غذایی یا نوشیدنی‌های اسیدی مانند آب پرتقال حداقل تا 30 دقیقه از مسواک زدن خودداری کنید.
چرا که اسید حاصل از این نوع نوشیدنی‌ها، مینای دندان را ضعیف می‌کند و مسواک زدن بلافاصله پس از خوردن چنین مواد غذایی می‌تواند به مینای دندان صدمه بزند. بهتر است اگر از قبل می‌دانید که قرار است مواد غذایی اسیدی مصرف کنید، اول و قبل از خوردن مسواک بزنید.
همچنین در صورتی که دندان خود را ترمیم کرده‌اید، تا 8 ساعت از مسواک زدن خودداری کنید تا موادی که دندان پوسیده شما را پر کرده است، خود را بگیرد.
البته مسواک زدن به تنهایی نمی‌تواند تمام پلاک‌های دندان را از بین ببرد. متخصصان انجمن دندانپزشکی آمریکا، استفاده از دهان‌شویه‌های ضد میکروب و نخ دندان را نیز توصیه می‌کنند.
همچنین استفاده از نخ دندان را باید به یک عادت هر روزه تبدیل کرد تا ذرات مواد غذایی که میان دندان‌ها گیر کرده است تمیز شده و از این طریق، پلاک‌ها و باکتری‌های مضر در محیط دهان کاهش یابند. در ضمن مراجعه به دندانپزشک و مشورت با او را نیز فراموش نکنید.



| *| نوشته شده در یکشنبه 89/6/28 و ساعت 11:9 عصر توسط مهرناز | نظرات ( بدون )
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >