آخ جون.بازم اومدم...

خدایا شکرت...

داشتم به گذشته فکر میکردم...

به خوبی هاش به بدی هاش به سختی هاش...

اما گذشته یعنی  چی؟؟؟؟

یعنی گذشته و تموم شده.دیگه هم بر نمیگرده.

حالا اگه خوب بوده.اگه بد بوده.

از گذشته فقط باید عبرت گرفت ولی افسوس نخورد...

چون تجربه ازش به دست میاد

تجربه های واقعا گرانبها و ارزشمند...

سلام...

بازم قسمت شد و اومدم...

اینبار تصمیم گرفتم انشا... تند تند بیام و بنویسم.

از همه چی...

از خودم و عشقم

امروز 8/8/89

ما 4ساله باهمیم... البته چند وقت دیگه میریم توو 4 سال...

3سااااااااااااااااااااااااااااااااال سختی کشیدیم...

تازه 1سالهههههههه به آرامش رسیدیم...

اوووووووووووووووه چه سختی هایی که نداشتیم.

 اما گذشت و تموم شد.

اما تجربه شد تا قدر همو بدونیم...

تجربه خیلی خوبی شد...

عشقم دوستت داااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارم و با هیچ کسیعوضت نمیکنم...

چرا که نهایت لطف و ارزش رو برای من گذاشتی...

میبوسمت...

سوگند می خورم به همان دوست دارمت

سوگند می خورم به جهان ،دوست دارمت

هر چند بی تو می گذرد این زمان ،ولی

اندازه ی زمین وزمان ،دوست دارمت

گاهی به زیر لب به خودم گفته ام بگو:

بالاتر از چنین وچنان ،دوست دارمت

شاید درست نیمه ی یکدیگریم و حال-

حرفی نمی زنیم از آن ،دوست دارمت

وای از حیای بی حد وتا کی نیاوریم

یک لحظه هم به روی زبان، دوست دارمت

وقتی که از شعار گذشتیم وشد شعور

گفتم نرو!که گفت:دوست دارمت

بازم سلام...

اومدم...

شاید با کلی حرف اومده باشم...

شایدم زود حرفمو جمع و جور کنم...

گاهی اوقات ما آدمها یه چیزهایی داریم که قدرشونو نمیدونیم.خوبی هاشونو نمیبینیم.همش دنبال چیزهای دیگه هستیم.

اما چرا؟؟؟

چون چشممون سیر نمیشه.

والا اون دل پره پره...

لب به لب...

گاهی وقتها یه اتفاقهایی می افته که نگو...

اما کاااااااااااااش قدر شناسی زیاد بود.قدر خودمون رو باید خیلی بدونیم.

اما من عاشق یکی هستم که نهایت خوبیهاست...

نهایت لطفه...

نهایت عاشقیه...

براااااااااام همه کار کرده...

منم قدرشوووووووووووووووووووووو میدونم...

خوشبختش میکنم تا همه آچ مز بمونن...

با دنیااااااااااااااااا عوضش نمیکنم....

خیلی بهم خوبی کرده.خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی...

ممنون و قدر دان زحماتشم

و جبران میکنم.

کنارش خوشبختم.

و میدونم کنارم خوشبخت میشه...

عشقم حمید دوستت دارم تا بی نهایت هااااااااااااااااااااااا

سلام

باز قسمت شد و یه بار دیگه هم اومدم...

اومدم تا چند خط بنویسم...

به اینکه عشق واقعا یعنی چی؟؟؟؟

دو تا آدم با هم باشن

با زبون مدام داد بزنن عاشق هم هستن.

اما توو عمل چی؟؟؟

عشق بی عمل واقعا عشقه؟؟؟

منکه بعید بدونم...

عشقی که هیچ از خود گذشتگیی تووش نباشه عشقه؟؟؟

منکه بعید میدوونم...

عشقی که تووش حرمتها شکسته بشه و مدام بی احترامی بشه توش عشقه؟؟؟

منکه بعید میدونم...

عشقی که طرف وقابلت ه خاطرت همه کار بکنه.اما تو همش اشتباه کنی و طلبکار باشی و اشتباهتو گردن نگیری و هرچ از دهنت در میاد به عشقت بگی اون عشقه؟؟؟

منکه بعید میدونم...

اما دیگه بعید هم نمیدونم...

از این مسائل میشه نتیجه گرفت که عشق نیست...

پس بهتره تموم شه...

بازم برمیگردم...

سلام...

بازم خدا لطف کرد و اومدم تا بازم چند خط بنویسم...

داشتم فکر میکردم به مشکلاتی که همه آدمها دارن.بزرگ و کوچیک...

به اینکه واقعا کسی هست که مشکل نداشته باشه؟؟؟!!!

اما بیشتر فکر کردم...

به اینکه ما آدما هرچییییییییییم مشکلانمون گنده باشه یه خدای داریم که مشکلمون اصلا در برابر بزرگیش قابل قیاس نیست.

با امید و ایمان واقعی از خودش مخواییم تا کمکمون کنه.

پس حل شدن مشکلمون حتمیه...

حالا دیر یا زود...

اما یه چیزی این وسط میمونه؟؟؟!!!

اون انه که ما باید هر جور شده به مشکل غلبه کنیم

پس یه کاری میکنیم که هم فال باشه هم تماشا....

فکر کنیییید؟؟؟؟!!!!

. این راز اینه که به مشکل غلبه میکنیم.و با غلبه به مشکلمون به خودمون امتیاز میدیم.و برای این امتیاز یه ارزشی قائل میشیم.مثلا در برابر مقدار امتیاز برای خودمون کادو میخریم.

انقدری که رووی مشکل حل شه.

اما این وسط هم مشکلمون حل شده.هم کلی کادو گیرمون اومده.هم صبر و استقامتون بالا رفته.

به نظر من می ارزه.

پس امتحانش ضرر نداره...

اگه عمری باشه بازم بر میگردم...

و بازم یه سلام دیگه

یه سلااااااااام گرم و پر از انرژی...

به همه دوستام و اونایی که دوستشون دارم.

و یه سلاااام واسه اونی که خودش میدونه که چقد دوستش دارم

برای همه آرزو میکنم که بهترین لحظه هارو داشته باشین.

این رو هم همیشه بدونید که...

چشمان تو حروف را بی استفاده می کنند.کافیست نگاه کنی...

پس به خودمون ایمان داشته باشیم

اگه بخوایم از عهده هر چیزی که بخوایم بر می آییم

پس یا علی...

سلام

بازم یه هو دلم خواست بیام اینجا تا چند خط بنویسم

نمیدونم این نوشته ها خونده میشه یا نه

اما امیدوارم که خونده بشه

داشتم فکر میکردم...

به قضاوت کردن...

خیلی بده که آدمها نسبت به هم دیگه انقدر قضاوت میکنن.منظورم قضااوتهای بد و خانمان سوزه.

بعضی وقتها اتفاقات دست به دست هم میدن تا کسی بتونه قضاوت کنه.

اما آیا اون شخص از قضاوتش مطمئنه؟؟ از تهمتی که میزنه ایمان داره؟؟؟

پس یکم بیشتر فکر کنیم

تا چیزی رو با چشمامون ندیدیم باور نکنیم.

گاهی اوقات هم ممکنه چیزی رو با چشمامون ببینیم.اما بازم دلیل رو ندونیم که چی بوده.

پس همیشه آرمشمون رو حفظ کنیم و از قضاوت و تهمت و فکرهای غلط پرهیز کنیم.

حداقل به خاطر آرامش خودمون

شاد باشین

برمیگردم...

و باز هم سلام

یه روز دیگه هم قسمت شد تا بیام اینجا و بنویسم

خدارو شکر

خوشحالم

اگر کسی را نداشتی که به او بیندیشی
به آسمان بیندیش !
چون در آسمان کسی هست که به تو می اندیشد .

این یه واقعیت قشنگه

خدا خیلی خوبه و همش داره بهمون فکر میکنه

حواسش بهمون هست

مواظمونه و هوامونو داره

پس اینو یادمون نره

پس با ایمان بهش تکیه کنیم و بخوایم که پناهمون باشه

توکل به خود خودش که مهربونه مهربوناست

حسش کنید و ببینید چقدر خوبه

همیشه خوبه

کافیه ببینیمش...

انشا... بازم بر میگردم

سلام

خوبین؟؟؟؟ همیشه خوب باشین

امروز هم داشتم فکر میکرم و یاد یه جمله پر معنی افتاد و دلم خواست این مطلب اینجا باشه

شاید بیشتر مورد توجه قرار بگیره

دوست دارم عمقی خونده باشه

مخصوصا کوچولو ترهای مهربون

یادتون باشه اون کسی که باورتون داره از کسی که دوستتون داره یه قدم جلوتره

مهمه

خیلی مهمه

دوستتون دارم

این روزها که مهمونی خداست همه رو دعا کنید...

بازم برمیگردم اگه خدا توفیق بده...

بازم سلام

داشتم فکر میکردم که این عصبانیت چقدر بده!!!

آدمها رو از هم دور میکنه.

دوستیها حتی عشقها رو هم ممکنه از بین ببره.

و هر چیز با ارزشی رو نابود کنه.

پس تصمیم بگیر خودمون رو عوض کنیم

کمتر عصبی شیم

آخه میدونید که خدا با صابرینه...

پس توکل به خودش...

خدایا کمکمون کن تا آرامش داشته باشید در پناه خودت...