عشق و دوستی

بازم سلام...

اومدم...

شاید با کلی حرف اومده باشم...

شایدم زود حرفمو جمع و جور کنم...

گاهی اوقات ما آدمها یه چیزهایی داریم که قدرشونو نمیدونیم.خوبی هاشونو نمیبینیم.همش دنبال چیزهای دیگه هستیم.

اما چرا؟؟؟

چون چشممون سیر نمیشه.

والا اون دل پره پره...

لب به لب...

گاهی وقتها یه اتفاقهایی می افته که نگو...

اما کاااااااااااااش قدر شناسی زیاد بود.قدر خودمون رو باید خیلی بدونیم.

اما من عاشق یکی هستم که نهایت خوبیهاست...

نهایت لطفه...

نهایت عاشقیه...

براااااااااام همه کار کرده...

منم قدرشوووووووووووووووووووووو میدونم...

خوشبختش میکنم تا همه آچ مز بمونن...

با دنیااااااااااااااااا عوضش نمیکنم....

خیلی بهم خوبی کرده.خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییی...

ممنون و قدر دان زحماتشم

و جبران میکنم.

کنارش خوشبختم.

و میدونم کنارم خوشبخت میشه...

عشقم حمید دوستت دارم تا بی نهایت هااااااااااااااااااااااا




| *| نوشته شده در جمعه 89/8/7 و ساعت 8:0 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )