عشق و دوستی

 برخوردها و رفتارها در 6 ماه آغاز زندگی
مقاله از علی سلطانی مجد
امروز میخوام راجع به وقایع احتمالی در ابتدای زندگی مشترک بنویسم

 


افت روحی و دلتنگی :
کاملا طبیعی هستش که بعد از ازدواج یک افسردگی نهان بخصوص در طرف زن شکل میگیره حس دلتنگی برای محیط و اعضای خانواده  و اما اینجا آقاین باید هوشیار باشند این حالت بوجود آمده موقتیست پس جای نگرانی نیست اما وضایفی دارید که در این مدت باید انجام دهید اول اینکه در طول روز از محل کارتون تماس بگیرید و جویای احوال همسرتان بشوید ، نگذارید در محیط خانه تنها باشند در یکی دو هفته آغازین چند مرتبه با همسر خود به پدر و مادر همسر خود سر بزنید اگر همسر شما خواهری یا برادری دارند بذارید لحظاتی با آنها تنها باشند گردش بروید خلاصه تا زمانی که همسر شما به محیط منزل شما و زندگی جدید عادت نکرده اند این رفتارها رو ادامه بدید . البته همچین حالتی با دوز پایین تر در آقایان هم شکل میگیره اما چون بیشتر در اجتماع هستند درصدش خیلی پایینه .

 


اشتباهات سطحی و غیر عمدی :


اگر شما از شریک زندگی خود انتظار دارید که مرتکب هچ خطائی نشوند این انتظار شما غیر منطقیست چرا که دوران یکساله اول زندگی دوران تجربه آموختن و شناخت رفتارهایی میباشد که قبل از ازدواج قادر به شناسائی اون رفتارها نبودید اگر آمدید منزل بوی سوخته شده غذا می آمد جای ناراحتی نیست اصلا نباید به روی خودتون بیارید با ملایمت دست همسر خودتون بگیرید و برید به یک رستوران یا اینکه اونروز غذای حاضری میل کنید امکان داره غذا شور بشه شرین بشه تلخ بشه بدونید اینا طبیعیه چون تجربه ای در کار نبوده پس عصبانی نشید خودتونو کنترل کنید . و سوختن عذا البته یک مثال بود شاید اشتباهات دیگری هم روی دهد .
به خاطر داشته باشید شما و همسرتان بر روی یک ارابه نشسته اید سعی نکنید چوب لای چرخ ارابه کنید چون خودتونم آسیب میبینید .


اگر شما از شریک زندگی خود انتظار دارید که مرتکب هچ خطائی نشوند این انتظار شما غیر منطقیست چرا که دوران یکساله اول زندگی دوران تجربه آموختن و شناخت رفتارهایی میباشد که قبل از ازدواج قادر به شناسائی اون رفتارها نبودید اگر آمدید منزل بوی سوخته شده غذا می آمد جای ناراحتی نیست اصلا نباید به روی خودتون بیارید با ملایمت دست همسر خودتون بگیرید و برید به یک رستوران یا اینکه اونروز غذای حاضری میل کنید امکان داره غذا شور بشه شرین بشه تلخ بشه بدونید اینا طبیعیه چون تجربه ای در کار نبوده پس عصبانی نشید خودتونو کنترل کنید . و سوختن عذا البته یک مثال بود شاید اشتباهات دیگری هم روی دهد .
به خاطر داشته باشید شما و همسرتان بر روی یک ارابه نشسته اید سعی نکنید چوب لای چرخ ارابه کنید چون خودتونم آسیب میبینید .

 


کنترل بر روابط جنسی :
در هفته های اول زندگی معمولا رابطه جنسی  با تعداد دفعات خیلی زیاد بین زوجین  انجام می شود این یک عمل اشتباست  تعداد دفعات رابطه جنسی باید تحت کنترل باشد از دفعات انجام این رابطه بکاهید و بر کیفیت آن بیافزایید چون خیلی زود خسته میشید و این رابطه تکراری و خالی از لذت می شود  ابراز احساسات معاشقه نوازش درک بالا همه اینا نکاتی مهم و کلیدی  در یک رابطه زناشوئیی میباشد اینو به خاطر داشته باشید اگر گرسنگی شما تامین شد و شما سیر شدید  اگر بهترین و خوشمزه ترین غذای روی زمینم بریا شما مهیا باشد شما میلی به آن نخواهید داشت . رابطه جنسی هم تقریبا همینطوره اگر تعدا دفعات انجام آن بیش از حد در ابتدای زندگی زیاد باشد حالا هر چقدرم که کیفیت آن بیشتر باشد جذابیت خود را از دست می دهد . و متاسفانه تاثیرات منفی در بر دارد.

 


بحث ، دعوا و مشاجره :


شما میگید محاله که با همسر خود دعوا کنید ؟  مگه میشه همچین چیزی مطمئن باشید دعوا و بحث در بین زن و شوهر بارها اتفاق می افتد و اصلا غیر طبیعی نیست  اما امکان داره به خاطر ناشناخته بودن برخی رفتراها در ابتدای زندگی این بحثا زیاد بوجود بیاید خوب اینم طبیعیه چون شما تازه دراید در کنار عشقتون زندگی مشترک را تجربه میکنید تا به اخلاق هم عادت کنید زمان نیاز است پس فکر نکنید تا دعواتون شد دیگه همه چیز تمومه نه اصلا این خبرا نیست . هر چند متاسفانه برخی پرونده های دادگاه خانواده بر سر بحثای خیلی ساده بوجود میاد . اما دو نفر برای ادامه زندگی باید آب بندی بشوند یعنی چی  ؟ یعنی اینکه از این بحثا تجربه بیاموزند بریا شناخت رفتارهای هم تا در بروز مشکلات اصلی در زندگی بتوانند با همین تجربیات و شناخت رفتراها مشکلات رو حل کنند .  به هر حال زندگی یه موقع هایی بالا میره یه موقع هایی هم پایین میاد وشما باید جاده رو بریا خود وشریکتون مسطح کنید .


شما میگید محاله که با همسر خود دعوا کنید ؟  مگه میشه همچین چیزی مطمئن باشید دعوا و بحث در بین زن و شوهر بارها اتفاق می افتد و اصلا غیر طبیعی نیست  اما امکان داره به خاطر ناشناخته بودن برخی رفتراها در ابتدای زندگی این بحثا زیاد بوجود بیاید خوب اینم طبیعیه چون شما تازه دراید در کنار عشقتون زندگی مشترک را تجربه میکنید تا به اخلاق هم عادت کنید زمان نیاز است پس فکر نکنید تا دعواتون شد دیگه همه چیز تمومه نه اصلا این خبرا نیست . هر چند متاسفانه برخی پرونده های دادگاه خانواده بر سر بحثای خیلی ساده بوجود میاد . اما دو نفر برای ادامه زندگی باید آب بندی بشوند یعنی چی  ؟ یعنی اینکه از این بحثا تجربه بیاموزند بریا شناخت رفتارهای هم تا در بروز مشکلات اصلی در زندگی بتوانند با همین تجربیات و شناخت رفتراها مشکلات رو حل کنند .  به هر حال زندگی یه موقع هایی بالا میره یه موقع هایی هم پایین میاد وشما باید جاده رو بریا خود وشریکتون مسطح کنید .

 


ظرفیت :
فاکتور بسیار مهم در برخوردها ظرفیت افراده ، سعی کنید ظرفیتتون و افزایش بدید تا گفتند بالای چشمتون ابروه بهتون بر نخوره  نرید چمدونتون ببنیدی راهی منزل پدر بشوید زد میدان و خالی نکنید اجازه دخالتم به کسی ندید مشورت کنید اما اجازه دخالت ندید .

 


مقایسه نکنید :
بعضی خانمها تا مدتها هر چی پیش میاد فورا میان و حرف از خواستگارهای قبلیشون میزنند این خیلی رای یک مرد شکننده میباشد مطمئنا هر دختری کلی خواستگار داره خب مسلما اگر خواستگارهای قبلی شما مورد پسندتون بودند که الان همسرتون این آقا نبود پس لابد شوهر شما خصوصیاتی داشتند که اونای دیگه نداشتند بماند که هیچوقت شخصی رو پیدا نمیکنید که همه معیارهای شما رو یکجا داشته باشه پس همسر شما نقاط صعفی هم دارد همه دارند خوده شما هم دارید هیچ انسانی کامل نیست همه ما ه در ازای داشتن برخی رفتراها و شرایط خوب  ، رفتار بد و نقاط ضعفی هم داریم  پس نباید دیگری را به رخ هم بکشیم . اصلا چینی رفتاری مناسب نیست چون واقعا غرور مردان را جریحه دار میکند.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 8:3 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

زوج هایی که قبل از ازدواج رابطه ی جنسی داشته اند، در زندگی زناشویی خود دچار مشکل خواهند شد.

این جمله از زبان یک کارشناس ازدواج و رئیس موسسه ی پویایی شناسی خانواده خطاب به شنوندگان کثیری از افراد متاهل می باشد. از طریق کارهای موسسه ی پویاشناسی

خانواده روی هزاران زوج، متوجه شده ایم که نتایج احساسی روابط جنسی پیش از ازدواج، در اکثر موارد، روی بیشتر جنبه های زندگی زناشویی افراد تاثیر منفی می گذارد.

بیش از نیمی از افرادی که امروزه ازدواج می کنند، سابقه ی روابط جنسی خود را وارد زندگی زناشویی خود می کنند. و به نظر من فقط با صحبت کردن درمورد این مشکلات کاری از پیش برده نمی شود، و مشکلات این ازدواج ها حل نخواهد شد. پس با این مشکلات چه باید کرد؟ دراینجا توصیه هایی برای شما زوج های عزیز آورده ایم، که به زوج های بسیاری کمک کرده است. این مقاله را با ما دنبال کنید، شاید با کمک گرفتن از این راهنمایی ها، مشکلات شما نیز برطرف شود.

?. اعتراف کنید

اعتراف کردن نه تنها برای روح، بلکه برای ازدواجتان هم خوب است. اگر همسرتان نداند که شما قبل از ازدواج با او، با کس دیگری نیز رابطه ی جنسی داشته اید، مطمئن باشید که دوست دارد بداند. او همچنین باید بداند که آیا همین مسئله دلیل کشمکش های موجود در روابط جنسی خودش با شماست، یا خیر. اگر شما خواهان صمیمیتی واقعی با او هستید، پس باید همه چیز دررابطه با خودتان را با او در میان بگذارید .همسرتان احتمالاً با شنیدن این مسئله خیلی ناراحت و رنجیده خاطر خواهد شد. من نگفتم کار ساده ای است و او راحت با آن کنار خواهد آمد. مطمئناً مشکلات و درگیری هایی بینتان ایجاد خواهد شد. اما اگر بخواهید مشکلات مربوط به صمیمیت در روابط جنسی خود را برطرف کنید، باید اسرار مربوط به گذشته تان را با همسرتان در میان بگذارید. البته منظورم این نیست که همه ی جزئیات مربوط به گذشته ی خود را پیش او بریزید، فقط گفتن مسائل اصلی کفایت می کند. فقط به اندازه ای که خودش میخواهد بداند، با او در میان بگذارید. با اینکار به او نشان خواهید داد که هیچ چیز را از او مخفی نکرده اید. زندگی زناشویی که در هیچ رازی در آن وجود نداشته باشد، می تواند از پسِ همه ی موانع و مشکلات برآید. پس اولین قدم برای غلبه بر گذشته ی جنسیتان، این است که همسرتان را از آن مطلع کنید. البته باید از همسرتان هم همین توقع را داشته باشید، چون این مسئله کاملاً دوطرفه است.

?. تفاوت ایجاد کنید

گاهی افراد درحالی ازدواج می کنند که در گذشته با افراد دیگری رابطه ی جنسی داشته اند. حتی اگر بدانید که همسر شما نیز مثل خودتان در گذشته چنین عملی را مرتکب شده است، باز هم مقابله با این احساس گناه و خیانت بسیار دشوار است. دلیل اینکه با شنیدن این مسئله ناراحت و رنجیده خاطر می شویم، به خاطر حسی است که خداوند در همه ی ما قرار داده اینکه می خواهیم طرف مورد نظر تمام و کمال متعلق به ما باشد. همه ی ما می خواهیم که خصوصی ترین لخظات زندگی همسرمان با ما گذشته باشد و تجربیاتی را با ما بگذراند که از هر لحاظ متفاوت باشد و به هیچ وجه شبیه به تجربیاتی که با دیگران گذرانده نباشد. زمانی که متوجه می شویم فرد دیگری عمیق ترین و پنهان ترین قسمت وجودی همسرمان را تجربه کرده است، احساس میکنیم به ما خیانت شده است. احساس می کنیم کسی چیزی را که فقط متعلق به ما بوده از ما دزدیده است. و به هیچ وجه دوست نداریم همسرمان را با کسی شریک شویم، حتی اگر جریان به سالها قبل برگردد. بنابراین، باید این حق امتیاز را به همسرمان هم بدهیم. باید سعی کنیم لحظاتی را با او بگذرانیم که هیچ کس دیگری قبلاً با او تجربه نکرده است.

?. به این بیندیشید که چرا بین این همه نفر، همسرتان را برای ازدواج انتخاب کرده اید و چه چیز باعث می شود که ازدواج شما خاص و منحصر به فرد باشد. به دنبل چیزهایی باشید که برای اولین بار برای هر دوی شما اتفاق می افتد که تابحال هیچکدام از شما آن تجربه را با فرد دیگری نگذرانده اید .به رابطه ی بین زندگی جنسی و سلامت احساسی خود دقت بیشتری داشته باشید زندگی جنسی شما نشانگر سلامت کلی شما در رابطه تان است. اگر با تصور رابطه جنسی با همسرتان احساس آرامش و راحتی می کنید، به این معناست که رابطه تان در وضعیت خوبی قرار دارد. اما اگر در این رابطه تفکراتی منفی داشته باشید، به استثنای مشکلات جسمی دوره ای، در اکثر موارد به این معناست که شما و همسرتان از نظر احساسی بسیار از هم فاصله دارید .زمانی که رابطه ی شما در وضعیت خوبی قرار داشته باشد، ایجاد رابطه ی جنسی نتیجه ی آن خواهد بود. هر دوی شما احساس امنیت و آرامش خواهید کرد و این رابطه جنسی باعث بهبود وضعیت سلامتی روحی و احساسی شما خواهد شد. حتماً در همه ی موارد اهمیت سلامت جنسی و احساسی خود و همسرتان را در نظر بگیرید و مطابق با آن رفتار کنید .با اینکه این موارد نمی تواند بهبودی آنی در روابط شما ایجاد کند، اما به عقیده ی من سریعترین راه حل هاست. زوج های زیادی از این راهکارها استفاده کرده و موفق بوده اند. مطمئن هستم برای شما نیز اثر بخش خواهد بود. پس امتحان کنید.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 8:2 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

اسـرار بـرقـراری یک رابـطـه مـؤثـر چـیـست؟ چـگونـه یک زن آن چیزی را که می خواهد به دست می آورد در حالی ـ که شـریـک زنـدگیش را نیز به خواسته‌اش می رساند؟ بگذارید نگاهـی داشته باشیم به سه مشکل اصلی که اکثر زوج هـا بـا آن دست به گریبان هستند و این که چگونه می توان آنها را حل نمود.


اشتباه 1: ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود قرار دادن و زرنگی


گاهی اوقات ما یک رابطه را برای به دست آورن خواسته هایمان آغاز می کنیم، خواه طرف مـقابـل تـوانایی برآوردن آن را داشته باشد یا نداشته باشد. قـهـر مـی کنـیم، اخــم می کنیم، تهدید می کنیم، چاپلوسی می کنیم و آنچه در تـوان داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام می دهیم. این نـوع رفـتـار، گـرچـه مـمـکن اسـت موقتاً مؤثر باشد، در طولانی مدت اثر بسیار ناگواری بر سلامـت رابـطه خـواهـد گذارد. آن را رها کنید، برای خواسته و پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید. اگر او نمی تـواند خواسته شما را برآورده کند، ببینید می توانید خودتان آن را به خود بدهید.


اشتباه 2: ایجاد ارتباط برای فریب دادن


با این که نیازی به گفتن ندارد، این یکی از خطرناکترین انواع رفتـار اسـت کـه بـسیـاری از رابطه ها را نابود می کنـد.


دروغ هـا، گـزافه گـویـی ها، بازی دادن ها و نیرنگ های متداول همگی باعث پریشانی و رنجش می گردند. آنها بنیان رابطه را به لرزه درآورده و در نهایت شکافی عمیق در اعتماد به وجود می آورند.
نسبت بـه خـطر آن هـوشیـار بـاشید و پیش از این که آغاز شود متوقفش سازید. اگر این چیزی است که برای شما آشنا به نظر می رسـد، ابتدا آن را در رفتارهای خودتان مورد سنجش قرار دهید. اگر صادق و رُک باشید، دیگر مایل به پذیرش فریب دیگران نخواهید بود. در روابط خود راستی و درستی را پیشه کنید.


اشتباه 3: ایجاد ارتباط با پیغام های متناقض


پـیـام های متناقض - چیزی را گفتن ولی چیز دیگری را انجام دادن - یک شکل بـسیـار رایــج فریب و نیرنگ است. همچنـین ایـن کار مـی تواند به صورت قـول دادن لفـظی یـا عـملی و انجام ندادن آن دربیاید. پیغام های متناقض باعث پریشانی بسیار می گردند. همیشه به اعمال فرد توجه نمایید. معـمولاً اعمال نـسبت بـه گـفتـار هـمتـرازی بیـشتری با حقیقت دارنـد. اگـر گـفتـار افراد بـا اعـمالـشان تناقض بود، آنچه که گفته می شـود را نـادیـده پـنـداریـد. درک کنید که شخص دارای تعارض است و اجازه ندهـیـد شـمـا را نـیـز دچــار همین احساس نماید.


راه حل‌‌های دو مشکل اصلی در روابط
هیچ رابطه ای بدون برقراری ارتباطات مؤثر دوام زیادی نخـواهـد آورد. مـا در سـراســر روز صحبت می کنیم (و گوش می دهیم )، اما تنها بخش کوچکی از ارتباط ما به صورت گفتاری رخ می دهد. بیشتر اوقات تصور می کنـیم کـه دیـگران گفته های ما را گوش داده و متوجه می شوند، اما عمدتاًَ این موضوع صــحت ندارد. اغلب شخص دیگر در حال اندیشیدن به آن چیزی است که می خواهد در جواب صحبت های شما بگوید، و نوعی خیال پردازی که هیچ ارتباطی به موضوع مورد بحث ندارد را در ذهن خود می پروراند. هنگامی که نزاع می کنیم، می خـواهـیـم بیـش از پـیش فـهمیده شویم و واژگان همانند تیر به جلو و عقب به پرواز درمی آیند. در این شرایط، تجزیه و تحلیل مسئله می تواند دور از ذهن گردد.

بنابراین اسرار ارتباط مؤثر چیست؟ بـه دو مشکل اساسی در ارتـباطـات و نحوه حل آنها توجه نمایید. بعد از این مرحله خواهید توانست پایه های بهتـرین نـوع رابـطـه ای کـه تــا به حال تصورش را می کردید را بنیان نهید.


مشکل اول: می خـواهید حـق را بـه خود داده و ثـابت کنید که دیگری در اشتباه است.
پیش از آنکه بتوانید یک ارتباط مؤثر را آغاز کنید، باید نگاهی موشکافانه بـه قصد و غرض خـود بـیندازید. آیا برای این که توسط دیگران فهمیده شوید ارتباط برقرار می کـنـیـد، بـرای به دست آوردن خواسته ها، یا هدف دیگری را فراسوی سخـنـانـی کـه در حـال بـیـان آنها هستید دنبال می کنید؟ بسیاری از زوج ها به مرحله ای می رسند که فقط می خواهند ثابت کننده حق با آنها بوده و نـفــر دیـگر در اشـتـباه است (و همیشه این طور بوده است). این نـوع رابطه همانند نبرد می ماند. این سخنان مملو از خشـم و سـرزنش بـوده و سـبــب می گردند نفر دیگر احساس کوچکی نـمـایـد. حرف های رد و بدل شده در چنین رابطه ای هرگز گوش داده نمی شوند. هرچند که آنچه با صدای واضح و بلند خوانده می شود خشم و عدالت موجود در فراسوی مراودات است.


همدیگر را سرزنش نکنید و به صحبت های یکدیـگر بـا خـلوص نـیـت گـوش دهید. تصمیم بگیرید که درصدد ثابت کردن چیزی برنیامده و در عوض راهی برای ایجاد یک پـل بـرای درک مـتـقابل پیدا نمایید. این تصمیمات در موفقیت یک رابطه بسیار مفید واقع خواهند شد.

مشکل دوم: قادر نیستید به حرف های طرف مقابل گوش دهید.
به یاد داشته باشید که یک ارتباط فقط از صحبت کردن تشکیل نشده بلکه شـامل شنیدن و گوش دادن به آنچه که در حال بیان است نیز می باشد. ما می توانیم کارهای زیـادی برای آموختن هنر گوش دادن انجام دهیم، امـا بـرای آغـاز، بـسیار مـهـم اســت که بدانیم اگر فـردی بخـواهـد نـقطه نـظرات خـود را کــنار گذاشته و حقیقتاً آماده دانستن درون و افکار دیگران گردد، آنگاه از روی صداقت آنچه کـه در حال گفتن است را فقط باید «بشنود.» این کار خیلی هم آسان نیست. بسیاری از ما آنچه که می شنویم را به سرعت تعبیر و تفسیر کرده و آن را در یک شکاف آماده قرار می دهیم. برخی صحبت ها را تحریف می کـنند. برخی تظاهر به گوش دادن می کنند در حالی که سرگرم افکار خود هستند. یک راه حل بــرای ایــن مشکل آن است که برداشت خود را از صحبت های دیگران بــرای آنـها تکرار نمایید. بگذارید بدانند که ارتباطات آنها چگونه درون ذهن شما تفسیر می گـردند. اجـازه دهـیـد دیــگران پـیغام های خــود را با استنباط شما منـطق سازند. و در نهایت، راغب حقیقی شنـیـدن منظور آنها باشید.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 8:0 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

بسیاری از خانم ها و آقایونی که مدتی از شروع زندگی مشترکشان می گذرد، وقتی به گذشته نگاه می کنند یاد دورانی می افتند که عاشق یکدیگر بودند و هیچ چیز نمیتوانست جلوی زندگی رمانتیکشان را بگیرد. اما وقتی با هم ازدواج می کنند و مدت زمانی از این ماجرا می گذرد، عشق از زندگی آنها رخت بر می بندد. آنها درگیر گرفتاریهای روزمره می شوند و سرشان آنقدر شلوغ می شود که زندگی مشترک برایشان یکنواخت شده و جذابیت خود را از دست می دهد. در این شرایط زمانی هم که تصمیم می گیرند به زندگی شان سر و سامانی داده و طراوت گذشته را به آن باز گردانند، سر در گم می شوند که از کجا باید شروع کنند. به راستی زندگی رمانتیک چگونه است؟

زندگی رمانتیک چیست؟

بر اساس کتاب "عشق، تصمیم گیری است" نوشته گری سمالی و جان ترنت: "زندگی رمانتیک در حفظ فضای عاشقانه و برقراری معاشقه پس از اولین روزهای ازدواج خلاصه می شود. به عبارت دیگر، زندگی رمانتیک نوعی ارتباط صمیمی است که هر کس چیزی جز عشق برای دیگری نمی خواهد."


یک نوع ارتباط است. زندگی عاشقانه یک اتفاق نیست، بلکه یک ارتباط روزانه است. نباید به آن به عنوان نوعی پیش نوازی و ... نگاه کرد؛ بلکه یک رابطه دوستانه است که هر روز بیش از پیش رشد می کند. در مورد این است که از یکدیگر بپرسیم چگونه روز خود را سپری کردیم، سرگرمی هایمان چیست، و یا پروژه ها چگونه پیش می روند. در مورد در میان گذاشتن علایق روزمره است. باید از زمانی که در کنار هم هستید لذت ببرید و تصور کنید نزد دوست داشتنی ترین کس خود هستید.

فرایند پیوند دادن است. بسیاری از زوج ها معمولا سعی می کنند فضای رمانتیک را با سوپرایز کردن طرف مقابل مثلا با رفتن به یک رستوران فوق العاده و یا برنامه ریزی یک مسافرت به زندگی خود بیاورند. اما زمانی که می بینند طرف مقابلشان چندان خوشحال نشده، خیلی ناراحت می شوند. این امر کاملا طبیعی است، چراکه ممکن است چیزهایی که برای شما جالب و سرگرم کننده هستند، برای همسرتان جذاب نباشند.


از آنجایی که بیشتر افراد با تکنیک های ذهن خوانی آشنا نیستند! پس بهتر است از همسر خود سوال کنید چه چیزی دوست دارد. فقط کافی است بگویید: "تو، زندگی رمانتیک را در چه چیزهایی می بینی؟ عقیده تو در مورد یک ملاقات فوق العاده چیست؟ ( دوست داری کجا بری، چی بپوشی، کدام رستوران را انتخاب می کنی) برای مسافرت کدام شهر را انتخاب می کنی؟( چه موقع از سال، کدام هتل) انجام چه کارهایی تو را خوشحال می کند؟ " آیا همسرتان اهل هنر هست؟ خوب می توانید او را به موزه و یا نمایشگاههای مربوط ببرید. آیا شوهرتان اهل فعالیت های خارج از خانه هست؟ با هم به دوچرخه سواری بپردازید و یا به ماهیگیری بروید. علایق مشترک خود را پیدا کنید و بر روی آنها کار کنید.


سورپریز کردن است. پرسیدن علایق همسر و سپس عمل بر طبق گفته های او به این معنا نیست که شما نمی توانید او را سورپریز کنید. حالا حتما که نباید یک مسافرت ترتیب بدهید. می توانید یک یادداشت ساده اما غافلگیر کننده را در کیفش قرار دهید، غذا و یا دسر مورد علاقه اش را درست کنید و او را به فیلمی که جدیداً اکران شده و او آرزوی دیدنش را دارد، ببرید.

برقراری ثبات است. همانطور که قبلا هم اشاره شد، زندگی رمانتیک یک اتفاق نیست. این نیست که شما شب جمعه یک برنامه بیرون رفتن بریزید و همه چیز تمام شود. این امر ملزم تلاش های مداوم است. البته اگر شما خلاق نباشید شاید برایتان کمی مشکل باشد. پس باید راهی پیدا کنید که به شما کمک کند. بهتر است از سوال کردن از خود او شروع کنید؛ سپس یکی دو کتاب در مورد موضوعی که به شما پیشنهاد کرده، خریداری کنید. "سمالی و ترنت" چند کتاب مختلف را پیشنهاد می کنند: "400 روش مختلف برای ابراز عشق" نوشته الیس چپین، "ازدواج عاشقانه" نوشته نورم رایت و "آقایون، همسر خود را چقدر می شناسید؟" نوشته دن کارلینسکی. آنها همچنین روش های دیگری را هم برای ایجاد فضای رمانتیک پیشنهاد می کنند که بیشتر از 4-3 هزار تومان خرج بر نمی دارد: مثل خوردن بستنی و یا تماشای فیلم مورد علاقه او، همراه با هم.


توجه کردن است. توجه خود را بر روی یکدیگر معطوف کنید نه بر روی اینکه در زمانی که با او هستید، چه کار دیگری هم می توانید انجام دهید. می خواهید با هم به پارک بروید؟ پس لطفا موبایل و کیفتان را با خود نبرید. می خواهید به همسرتان گل هدیه دهید؟ آنقدر صبر نکنید که بخواهید کاری برای شما انجام دهد، بعد به او گل بدهید. آیا همسرتان از شما تقاضا دارد تا دونفری به ساحل دریا بروید و به گردش بپردازید؟ چوب ماهیگیریتان را در خانه بگذارید. اموری را که ممکن است توجه شما را مخدوش کنند، کنار بگذارید و از وقتی که در کنار هم هستید، نهایت استفاده را ببرید.

ایجاد فضای رمانتیک در زندگی زناشویی امری نیست که یک شبه و بدون تلاش و کوشش بدست بیاید، اما نتیجه نهایی ارزش تلاش کردن دارد. در زندگی مشترک همیشه باید رفاقت و دوستی وجود داشته باشد. برنامه هایی بریزید که علایق هر دو نفر را تطمیع کند، با به کارگیری رموز عاشقانه کوچک یکدیگر را سورپریز کنید و زمانی که با یکدیگر هستید تمام توجه خود را به او معطوف کنید.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:59 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

یکی از اموری که در زندگی مشترک نقش حساسی دارد، « دوران نامزدی» است . اگر با این دوران ، با ظرافت و ماهرانه برخورد شود و به وظایف مخصوص آن عمل شود، می تواند در بالندگی و پرباری و استحکام دوران های بعدی ، تأثیرعمیقی داشته باشد.

سخن عامیانه ای بین مردم هست که می گوید : « یک روز دوران نامزدی ، بهتر از یک سال دوران بعد از عروسی است !» این سخن ، هر چند مبالغه آمیز است، اما حقیقت مهمی را بیان می کند ؛ واقعاً دوران نامزدی از جهاتی مهم تر و شیرین تر و پُر بارتر و لذت بخش تر و سازنده تر از دوران پس از عروسی است و می توان در این دوران ، شالوده و پایه های زندگی آینده را بنا نهاد .منظور ما از « دوران نامزدی » ،

فاصله ی بین عقد و عروسی است . یعنی عقد صورت گرفته باشد و یا اگر طرفین برای عقد دائم آمادگی ندارند و می خواهند در فرصت و مناسبتی خاص و با برپایی جشن، عقد کنند ، می توانند عقد موقت بخوانند تا زمان عقد دائم فرا رسد . عقد موقت ، قانون و شرایط مخصوصی دارد که باید رعایت شود و یکی از شرایط آن این است که : حتماً باید با اجازه ی پدر دختر باشد ( مانند عقد دائم ).

وظایف دختر و پسر در این دوران


?- افزایش شناخت نسبت به یکدیگر، برای تفاهم بیشتر


هر چند دختر و پسر، در مرحله ی گزینش ، باید شناخت کافی نسبت به هم پیدا کرده باشند اما علاوه بر آن شناخت ، باید در دوران نامزدی ، آشنایی ملموس تر و محسوس تر و بیشتری از یکدیگر پیدا کنند و با روحیات و اخلاق و دیدگاه های هم بیشتر آشنا شوند. در حقیقت ، این آشنایی و شناخت در دوران نامزدی ، تکمیل کننده ی شناخت مرحله ی گزینشی است، آن گاه در پرتو این آشنایی نزدیک و کامل ، خود را برای تفاهم و سازگاری در زندگی مشترک ، آماده می کنند. آن شناخت ، برای«انتخاب » بود و این شناخت ، برای « تفاهم و سازگاری».


?- اصلاح و تربیت


اگر کسی صفت و خصوصیتی را در نامزدش مشاهده کند که مورد پسندش نباشد و بخواهد آن را برطرف و یا اصلاح کند ، یا صفت و حالتی را در او ایجاد کند، بهترین دوران برای این « اصلاح و تغییر و تربیت »، دوران نامزدی است. چون هنوز روابطشان عادی نشده و نسبت به هم احترام و محبت خاصی قائلند . در نتیجه پذیرششان از همدیگر بیشتر است و زمینه ی تحول و تغییر و اصلاح ، مساعدتر. ( اما نباید از یاد برد که نمی توان فردی را که سال ها به شیوه و عادت خاصی خو گرفته ، اساساً و به طور کلی تغییر داد و متحول کرد؛ بنابراین ، منظور اصلاح و تغییر در اصول بنیادین فرد نیست)


?- افزایش محبت


از شرط های اصلی سعادت در زندگی زناشویی ،« محبت » است و زمینه ی آن باید قبل از عقد فراهم شده باشد. اما دوران نامزدی ، بهترین فرصت برای افزایش و تحکیم محبت است. رفتار و گفتار و تمام اعمال نامزدها، در افزایش محبت و یا کاهش آن ، مؤثر است.
بنابراین ، دختر و پسر باید کاملاً مواظب اعمال خود باشند و از هر عمل پسندیده ای که باعث افزایش محبت می شود، کوتاهی نکنند و از کارهایی که موجب دلسردی و کاهش محبت می شود، اجتناب کنند.


?- بها دادن به احساسات و عواطف یکدیگر


نامزدها باید مواظب عواطف و احساسات یکدیگرباشند و به آن بها و جواب مناسب دهند. بعضی از نامزدها، به عواطف و احساسات لطیف نامزدشان ، بهای لازم را نمی دهند و به او «بی اعتنایی» می کنند و خیال می کنند این کارشان باعث عزیزتر شدنشان می شود! حال آنکه کاملاً برعکس است و چنین رفتاری باعث جریحه دار شدن عواطف نامزدشان می شود و در نتیجه کینه ی او را به دل می گیرد و ممکن است لطمه های سنگینی به زندگی شان بزند.
خاطرات دوران نامزدی – معمولاً – تا آخر عمر در ذهن می ماند و در زندگی آینده تأثیر دارد ( چه خاطرات شیرین و چه تلخ ).


بنابراین ، رفتار نامزدها باید کاملاً حساب شده باشد و از اعمالی که به غرور و شخصیت یکدیگر لطمه می زند، اجتناب گردد. بی اعتنایی و سرسنگینی و تکبر در مقابل نامزد، لطمه های سنگینی به عواطف و شخصیت او می زند.متأسفانه فراوان مشاهده می شود که پسران جوان از بی اعتنایی و سرسنگینی نامزدشان گله و درد دل دارند و – مثلاً – می گویند :« هدیه ای برای نامزدم گرفتم و با هزار امید و آرزو به دیدارش رفتم ، اما او بی اعتنایی و بی احترامی کرد و مرا تحویل نگرفت و با دلی شکسته و پر خون از منزلشان بیرون آمدم...»دختران متدین و با عفت بدانند که این کارها، لازمه ی تدین و عفت نیست ، بلکه حرام است.


معنا ندارد که دختر، در مقابل نامزدش که به او محرم است و در حقیقت شوهر اوست ، خود را مخفی کند و به او بی اعتنایی نماید ! بله، این را قبول داریم که : دختران عفیف و با حیا در اوایل دوران نامزدی ، خجالت می کشند و نمی توانند با نامزدشان رفتاری خیلی صمیمی و محبت آمیز داشته باشند؛ پسران هم باید رعایت حال آنان را بکنند؛ اما این حالت و خجالت باید به زودی برطرف گردد و رابطه شان صمیمی و پر محبت ، و در عین حال همراه با احترام متقابل باشد .


?- هدیه دادن


« هدیه » در جلب دل ها و افزایش محبت ها ، نقش عجیبی دارد. بر نامزدها لازم است که از این نکته ی زیبا و مهم غفلت نکنند.
لازم نیست که هدیه ، گران قیمت باشد، بلکه لازم است زیبا و مورد علاقه ی طرف باشد و مهمتر آن که : « با ظرافت داده شود!». هدیه دادن ، ظرافت و سلیقه ی خاصی را می طلبد!
این هم فراموش نشود که : هدیه دادن باید از دو طرف باشد، نه این که فقط پسر به دختر هدیه بدهد . البته پسر باید بیشتربدهد!


? نامه نگاری های محبت آمیز


نوشتن نامه های پر محبت و با صفا ، تأثیر نکویی در افزایش محبت و استحکام رابطه ی بین نامزدها دارد. حتی اگر دو نامزد به هم نزدیک باشند و همیشه یکدیگر را ببینند، باز هم نوشتن نامه تأثیر خود را دارد. نامزدها می توانند نامه ها را بنویسند و پس از ملاقات و هنگام جدا شدن از هم ، نامه ها را به یکدیگر بدهند. البته هرگاه مسافرتی پیش آمد و از هم دور شدند ، نامه ها باید بیشتر و مفصل تر شود.
همسرانی را می شناسم که پس از گذشت سال ها از زمان ازدواجشان ، هنوز نامه های دوران نامزدی را نگه داشته و مطالعه می کنند و برایشان خاطره انگیز و لذت بخش است !


?- ملاقات های صمیمانه


دو نامزد باید در این دوران شیرین و به یاد ماندنی ، دیدارهای دوستانه داشته باشند. این ملاقات ها ، امید و شور و علاقه را درهر دو تقویت می کند. این کار نه تنها خلاف عفت نیست ، بلکه باعث تقویت عفت در هر دو می شود. در این ملاقات ها ، با یکدیگر صحبت های محبت آمیز داشته باشند و به هم عشق و علاقه و محبت نشان دهند و درباره ی زندگی آینده شان گفت و گو کنند ؛ به هم دل گرمی و امید بدهند و باهم به گردش و تفریح و مسافرت بروند.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:57 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

آسیب‌ها - زاهد‌الدین سلگی:نگاهی به آمار طلاق‌هایی که به فاصله نه چندان زیادی پس از ازدواج رخ می‌دهد، بیش از هرچیز بر این نکته گواهی دارد که پایه ازدواجی که با وزش اولین نسیم مخالف به لرزش درمی‌آید
و به همین سادگی فرومی‌ریزد، از بنیان اشتباه بوده است چراکه در غیر این صورت دختر و پسری که پیمان ازدواج را برای یک عمر بسته‌اند به این سادگی راضی به ابطال آن و خرابی آشیانه‌ای که با هزاران امید و آرزو ساخته‌اند نمی‌شوند.

در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج، 35 هزار و 211 طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال1375 به 479 هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650 هزار و960 ازدواج در برابر 67 هزار و 256 طلاق می‌رسد.

در سال 1385 این روند با رشد بیشتری ادامه می‌یابد به طوری که ازدواج 22 درصد کاهش و طلاق 12 درصد رشد می‌یابد. بنابر آمارهای رسمی در این سال 788 هزار و 23 مورد ازدواج و 94 هزار و40 طلاق ثبت شده است.

بررسی این آمار و محاسبه شاخص‌هایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان‌دهنده آن است که این آمار طی سال‌های مختلف با نوساناتی روبه‌رو بوده است.

بررسی رقم مطلق طلاق طی سال‌های 1365 تا 1381 نشان‌دهنده افزایش آمار طلاق طی سال‌های مورد بررسی است، اما محاسبه شاخص‌های آماری نشان می‌دهد در سال 1365 شاخص طلاق با افزایش روبه‌رو بوده.سپس طی سال‌های1370 تا 1377 به تدریج کاهش می‌یابد و از سال 1379 تا 1385 این آمار مجدداً افزایش می‌یابد. همچنین آمار به دست آمده نشان می‌دهد که 40 درصد طلاق‌ها بین سنین 19-26 سال و 80 درصد آن تا سن 45 سالگی رخ می‌دهد.

از دید جامعه‌شناسان، طلاق پدیده‌ای است اجتماعی که تنها با یک عامل پدید نمی‌آید و با یک عامل نیز از بین نمی‌رود. از جمله عواملی که می‌توانند در بروز طلاق نقش داشته باشند می‌توان به علل متعددی از جمله فرهنگی، اجتماعی و تفاوت‌های تربیتی،مذهبی، اقتصادی، سیاسی و علل زیستی اشاره کرد. گرچه افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطه‌ای مستقیم دارد، ولی به صورت غیر مستقیم نوسانات شاخص‌های طلاق تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسائل حقوقی است.

بسیاری از زوج‌هایی که در عمل، زندگی زناشویی آنان به بن بست رسیده است و به دلیل مسائل حقوقی قادر به جدایی نیستند، در حقیقت دچار طلاق پنهان شده‌اند. در چنین خانواده‌هایی با وجود اینکه پدیده طلاق رخ نداده است، ولی در عمل این اتفاق افتاده است.

به طوری که زن و مرد فقط به صورت ظاهری زیر یک سقف زندگی می‌کنند و در بعضی موارد حتی این عالم ظاهری نیز وجود ندارد و زن و مرد با وجودی که از همدیگر طلاق نگرفته‌اند ولی هر کدام برای خود زندگی می‌کنند و اطلاق زندگی مشترک برای آنان مفهومی ندارد که اگر بخواهیم این آمار را نیز به آمار فوق اضافه کنیم، به حتم بیشتر از میزانی است که در حال حاضر وجود دارد.

سؤالی که اینجا مطرح می‌شود، این است که چطور می‌توان در یک جامعه سنتی، مدرن ازدواج کرد؟ حقیقت این است که به طور صددرصد این امر از جهت روی دادن و دوام داشتن منتفی است، اما شاید تغییر نگرش خانواده‌ها و جوانان نسبت به این مسئله بتواند به هر دو طرف در حل آن کمک کند.

نکته‌ای که جوانان باید به آن توجه بیشتری داشته باشند، عامل معرفی درست همسر آینده به خانواده است پیش از آنکه به صورت سنتی به مراسم خواستگاری بروند. در شب خواستگاری فقط خصوصیات ظاهری و تا حدی وضعیت مادی افراد برای هم معلوم می‌شود، در صورتی که بسیاری از کمالات و یا نواقص طرفین در چنین مجالس رسمی کاملاً پوشیده می‌ماند.

در این میان برخورد درست و منطقی با خانواده همسر آینده را نیز نباید فراموش کرد. بسیاری از جوانان از توجه به این نکته اساسی غافل‌اند و فکر می‌کنند همین‌که آنها همدیگر را دوست دارند، دلیل قاطعی است که می‌توانند برای همدیگر ایده‌آل باشند و با هم به خوشبختی برسند و بر همین اساس خانواده خود را تحت فشار قرار می‌دهند که با خواست آنها موافقت کند و حتی تهدید می‌کنند که اگر موافقت نکنند این کار را می‌کنم که متاسفانه گاهی اوقات پاره‌ای از این تهدیدات جامه عمل به خود می‌پوشد و حوادث ناخوشایندی نیز روی می‌دهد.

البته زبان تهدید هیچ‌گاه مورد تایید نبوده و نیست و کاری که بر اساس تهدید انجام شود هیچ‌گاه عاقبت خوشی نخواهد داشت. ضرب‌المثلی است که می‌گوید: «سالی که نکوست از بهارش پیداست» زندگی مشترکی که با تهدید شروع شود، نمی‌توان به ادامه و استحکام آن زیاد خوشبین بود.

احترام به نظر و صلاحدید خانواده‌ها امری است اجتناب‌ناپذیر که هرگز به مفهوم تسلیم شدن بی‌چون و چرا در برابر آنان نیست. وقتی رفتاری از روی ادب، محبت و صداقت باشد حتی اگر مخالف نظر شما باشد، آن را می‌پذیرید و این امری است که جوانان باید در هنگام اختلاف سلیقه با والدین آن را فراموش نکنند. نظر چند تن از جوانان و کارشناسان مسایل اجتماعی را در این زمینه جویا شده‌ایم.

رویا یاراحمدی کارشناس مسائل اجتماعی می‌گوید: با توجه به این‌که ارائه اطلاعات از سوی خانواده‌ها به فرزندان بسیار حایز اهمیت است و به عبارتی دیگر مهم‌ترین بستر در نهادینه شدن سنت‌ها، آداب و رسوم فرهنگی به حساب می‌آید بهترین جایگاه برای رشد و تربیت انسان و شناخت زمینه‌های مختلف برای ازدواج جوانان به‌خصوص دختران است، اما باید گفت که متاسفانه خانواده‌ها در این باره بسیار کم‌کاری کرده‌اند و به کندی پیش رفته‌اند. اولین مشکل و بزرگترین مسأله در ازدواج نداشتن شناخت ابعاد شخصیت زن و مرد از بعد انسانی است.

در حالی که ازدواج به عنوان مهم‌ترین و اساسی‌ترین تعبیر از زندگی همیشه بوده و خواهد بود، اما در جامعه کنونی با توجه به شرایط ویژه اقتصادی و اجتماعی شکل دیگری به خود گرفته است. با مطالعاتی که در بین 750 دانش‌آموز دوره متوسطه دختر در مرکز مشارکت زنان به انجام رسیده است حتی میزان فاصله سنی بین زن و مرد ارتباط نزدیکی با موقعیت اقتصادی- اجتماعی خانواده‌ها دارد.

دکتر غلام‌عباس توسلی جامعه‌شناس و استاد دانشگاه تهران با تاکید بر تغییر ایده‌آل‌ها برای انتخاب همسر می‌گوید: ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که ساختار فرهنگی پایه‌ای در فرهنگ اسلامی دارد، اما در سالیان اخیر تغییرات چنان چشمگیر است که به سختی می‌توان آنها را توجیه کرد.

با توجه به دگرگونی‌هایی که در سطح کلی کشور به انجام رسیده به‌طور حتم آرمان‌های تعیین ازدواج، هم از سوی مردان و هم از جانب زنان شکل تازه‌ای به خود گرفته و مسایل اقتصادی در این‌باره به‌شدت مطرح است، به‌طوری که این عامل نقش بسیار تعیین‌کننده‌ای در ازدواج دارد و بیشتر فروپاشی‌ها با در نظر گرفتن وجود کسری در رکن مهم زندگی یعنی اقتصاد خانواده صورت می‌گیرد.

دکتر امان‌الله مقدم، آسیب‌شناس در این رابطه می‌گوید: تغییر الگوهای همسرگزینی خاص ایران نیست، بلکه در سراسر دنیا اتفاق افتاده است. اما آنچه به نظر می‌رسد این است که ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در ایران به‌شدت در حال دگرگونی است.

«یاسمین- م» 19 ساله می‌گوید: بخش عظیمی از ناخرسندی و نارضایتی و اضطراب پس از ازدواج ناشی از ناآگاهی در مسایل مربوط به اقتصاد خانواده است و این در حالی است که اگر زن و مرد به اندازه کافی اطلاعات و آگاهی درباره زندگی زناشویی داشته باشند کمتر با مشکل مواجه خواهند شد.

«سولماز-ک» می‌گوید: معمولاً دختران زودباورتر از پسران هستند. من خودم عاشق پسری شده بودم به نام رامین که خود را عاشق سینه‌چاک من نشان می‌داد ولی با مخالفت خانواده‌ام مواجه شدم و چون خانواده‌ام به هیچ عنوان به این ازدواج رضایت نمی‌داد سرانجام تصمیم گرفتم بدون اجازه خانواده با او ازدواج کنم ولی خانواده‌ام نیز مرا طرد کرده و خانه‌ای را که قرار بود به عنوان جهیزیه به من بدهند از من پس گرفتند.

وقتی رامین این موضوع را فهمید که من دیگر خانه‌ای ندارم که او در آن زندگی کند، رفت و دیگر پیدایش نشد. البته من شانس آوردم که این موضوع قبل از ازدواج برایم روشن شد.

به هر حال ازدواج به عنوان مهم‌ترین تصمیم در زندگی هر انسان، همیشه اضطراب‌های خاص خود را به همراه دارد. یک تصمیم عجولانه می‌تواند سرنوشت زندگی جوانی را تباه و یا او را خوشبخت کند. جوانان باید بدانند که خانواده در هر صورت خوشبختی آنها را می‌خواهد و اگر با تصمیم آنها مخالفت می‌کند دلایلی دارد که آنها اکنون قادر به درک آن نیستند.

در این شرایط بهترین کار آن است که اتخاذ تصمیم برای مدتی به تعویق بیفتد. بعضی مواقع گذشت زمان بهتر از هر چیزی ممکن است حقایق را روشن سازد و یادآوری این نکته ضروری است که تصمیم غیرعاقلانه و عجولانه معمولاً دردسرساز می‌شود و چه‌بسا ممکن است یک عمر پشیمانی به دنبال داشته باشد.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:54 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

همانطور که همه ما می دانیم، نمی توانیم بدون اینکه اول خودمان را دوست داشته باشیم، کس دیگری را دوست بداریم. آیا می دانستید که عشق، یک انتخاب است؟ ما انتخاب می کنیم که دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم. به همین سادگی. اما من فکر میکنم که انتخاب "دوست نداشتن"، خودِ واقعی ما نیست. این خودِ دوست نداشتن در عصبانیت، قضاوت، خشم، کینه و همه آن چیزهایی که اجازه می دهیم در دوست داشتن ما دخالت کنند، غرق شده است. آسیب ها و زخم هایی که قبلاً خورده ایم را فراموش نمی کنیم. این زخم ها هستند که تعیین می کنند که باشیم و نسبت به افراد پیرامونمان چطور واکنش نشان دهیم. اختیار یک الکلی دست مشروب است و اختیار فرد زخم خورده دستِ کینه.

همسرم همیشه به من می گفت، "من تو رو دوست دارم ولی آن بیماری را دوست ندارم." منظور او این بود که من را به خاطر آنچه که هستم دوست دارد نه آن فرد الکلی درونم. فرد الکلی درون من هم نمی توانست کسی را دوست داشته باشد. من آدمی خودخواه و سرد بودم. آنقدر غرق در اعتیاد درون خود بود که نمی توانستم هیچ محبتی به همسرم نشان دهم. افکارم تاحدی خراب بود که فکر می کردم این اوست که باید خودش را بیشتر وقف من کند.

اینگونه است که اجازه می دهیم احساسات و افکارمان، دوستداشتن ها و عشقمان را کنترل کنند. کسی که احساساتش او را کنترل می کند نمی تواند کس دیگری را دوست داشته باشد. متاسفانه، خیلی از ما نمی توانیم به خاطر احساسات منفیمان، کسی را به درستی دوست داشته باشیم. به خاطر همین است که می گویم کنترل اینکه چه چیز وارد قلبمان و مغزمان می شود خیلی مهم است.

در ازدواج هم خیلی از ما نمی توانیم به طرفمان عشق بدهیم تا زمانیکه می فهمیم این راهی که انتخاب کرده ایم تنها راه ممکن و بهترین راه نیست. احساسات باعث می شود چیزهایی در همسرمان ببینیم که موجب می شود به موشکافی او بپردازیم. اما موشکافی کردن احساسات و تجربه های همسر هیچ کمکی به این فرایند عشق ورزی نمی کند. اکثر زوج ها وقتی ادعا می کنند که همدیگر را دوست دارند، این دوست داشتن آن چیزی است که تصور می کنند، نه واقعیت. اینها عشق های دروغی و خودِ دروغی آنهاست. واقعی نیست.

اگر بخواهید کس دیگری را واقعاً دوست داشته باشیم، باید اول خودمان را دوست بداریم. دوست داشتن همسرمان یعنی چیزی از خودمان را به او بدهیم، درست است؟ عشق دادن است، بخشیدن است. واقعاً به همین سادگی. من فکر می کنم این دادن و بخشیدن را به همسرمان باید زمانی انجام دهیم که اصلاً میلی به آن نداریم.

روی دیگر سکه هم این است که نباید هیچوقت خودمان را تغییر داده و همانی شویم که همسرمان می خواهد. اگر اینکار را انجام دهیم، دیگر بیشتر به دلقکی شبیه و بسیار خسته کننده خواهیم شد.

باید طوری تغییر کنیم که همانی بشویم که واقعاً هستیم. قدرت ما برای عشق وزیدن بیشتر از آن چیزی است که به خودمان اجازه می دهیم. ما از اینکه خودمان باشیم آنقدر می ترسیم که سعی می کنیم همانی شویم که همسرمان می خواهد، حتی اگر اصلاً آن شخصیت را دوست نداشته باشیم.

دلیل اینکه خود واقعی شما با احساسات واقعیتان بیرون نمی آید، آن کوله بار احساسی یعنی خشم است. اگر به آن اجازه دهید، خشم و کینه سالهای سال در قلب شما می ماند، چون شما قادر نیستید ببخشید و فراموش کنید.

و وقتی که نمی بخشیم، چه اتفاقی می افتد؟ موجب خجالت، شرمندگی، احساس گناه، و عصبانیت می شود و ظرفیت عشق ورزیدنمان پایین می آید. واقعیت این است که نمی توان به طور کل فراموش کرد، اما می توان بخشید.

من شدیداً اعتقاد دارم که چیزی که در قلبمان تولید می شود به عمل می رسد. ظرفیت ما برای عشق ورزیدن برابر با صداقتی است که با خودمان داریم. شاید وقتی نمی توانیم همسرمان را ببخشیم، خیلی با خودمان یا با خدای خود روراست نباشیم. وقتی به طور کامل همسرمان را بخشیدیم، آنوقت دیگر زخم ها و صدمه های گذشته را احساس نمی کنیم. آزاد می شویم و کنترل احساساتمان دست خودمان می آید. رشد معنوی و احساسی ما آغاز شده و می توانیم عشق را با وسعت زیاد تجربه کنیم.

می بینید، واقعاً مهم نیست که دیگران چه فکری در مورد ما می کنند، آنچه مهم است این است که خودمان چه فکری درباره خودمان می کنیم. بخشش باعث می شود بفهمیم این قدرت را داریم که با کمک خداوند با احساساتمان کنار بیاییم. وقتی از ته قلب کسی را می بخشیم، آنوقت می فهمیم که خدا می خواسته ما چگونه باشیم و خودمان را دوست خواهیم داشت.

می توانیم انتخاب کنیم که ببخشیم و بخشش عشق است. از بخشیدن همسرتان نترسید. او را ببخشید و دوست داشته باشید. عشق واقعی با بخشش و پذیرش ایجاد می شود. و وقتی همه آنهایی را که باید ببخشید، می بخشید، آنوقت می توانید آزادانه خودتان و آنها را دوست داشته باشید.




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:54 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

اینجا مقرراتی آمده که منتظرش بودید، مقرراتی که شاید کسی به شما گوشزد نکرده باشد و یا فراموشتان شده باشد، ولی به نوعی منجی زندگی مشترکتان محسوب می شود. هیچ وقت پدرت، تو رو ننشونده که بهت بگه: "پسرم، وقتی ازدواج کردی، گاهی باید از کنترل تلویزیون بگذری" دوستای متأهلت هیچ وقت تو رو کناری نکشیدن که بگن: "وقتی ازدواج کردی دیگه مجرد نیستی پس برای پنج شنبه و جمعه با دوستات قرار نگذار" .

هیچکس بهت نگفته که زندگی با جنس مخالف، قاعده و قانون داره.

فراموش کردن یه سالگرد عروسی، گناه کبیره زندگی زناشوییه.
اگه بشه با رعایت یک سری نکات یک کانون پر مهر و مصفا ساخت، چرا تنش؟ که زندگی به کام هر دو تلخ بشه.

مقررات رو می گم، عمل کن تا ببینی متقابلا چقدر همسرت برات مایه می ذاره.


یک اسباب برقی خانگی، هدیه نیست.
ماکروفر یه ابزاره. تو ابزار رو دوست داری و اون هدیه رو.

«آنچه را برای دیگران بپسند، که خودشان می پسندند»این ضرب المثل قدیمی رو که میگه هر چه برای خود می پسندی، برای دیگران بپسند را فراموش کن.
عذر خواهی کن.چرا؟ چون کار اشتباهی کردی ولی هنوز نمی دانی چه کاری.

کنترل تلویزیون نشان مردانگی شما نیست

عاشق قدرتی میدانم. ولی معنی زندگی زناشویی سهیم شدنه و معنیش اینه که گاهی بذاری اون کنترل رو دست بگیره و تصمیم بگیره چی تماشا کنین.

مثل روزهای اول باش.
گاهی در ماشین رو براش باز کن، در بدو ورود ببوسش و یه شاخه گل بده، متوجه آرایشی که برات کرده باش. یک کم براش خرج کن تا ببینی چه قدر برات خرج می کنه.
بگذار ابزار قدرت شما را ببیند

حالا این فرصتیه تا مردونگی حقیقی خودتو نشون بدی. یک کار فنی منزل را انجام بده. شیری را که داره چکه می کنه درست کن، ترانس مهتابی رو که داره پرت پرت می کنه رو عوض کن. خیلی خوبه که کفایت و مردانگیت رو هر از گاهی نشون بدی و باورت کنه.

مهمون کن.
یک روز جمعه، بساط منقل کباب پز رو به راه بینداز و محیط خونه رو با صفا کن.
کلیشه ای نباش.

همیشه سر سفره آماده ننشین. غذاها خود به خود سر میز ظاهر نمی شوند، یه نفر هست که اونها رو اونجا می ذاره و اون یه نفر می تونی تو باشی.
همکاری کن
.وقتی می خواهید از خانه بیرون برید، قبول کن که اون بیش از تو کار داره که انجام بده. پس اونطوری قدم نزن، در پوشاندن لباس بچه ها کمکش کن، کولر و چراغها رو خاموش کن...

مرتب دوش بگیر
تو یه مردی، عرق می کنی و بوی بد می دی. قبول کن.
وسایلتو جمع و جور کن.
خیلی زشته منظره پیژامه ای روی زمین با دو جای پا، یا پیراهن روی مبل.
راه را بپرسید.
گم شدی، بپذیر. درسته که بالاخره می رسی؟ درست، ولی بالاخره برای رسیدن زمان دیری است.

در صورت تأخیر تلفن بزن.
آخه اون دوستت داره و غذا نخورده و منتظره تا در کنارت باشه!
واقعا گوش کنید.
این کار یعنی گوش دادن به حرفهایی که میگه و فهمیدن آنها. نمی خواد زیاد راه حل بهش نشون بدی یا انتقاد کنی ، احساساتش را فقط از کلامش متوجه باش.

تاریخ های کلیدی رو به خاطر بسپار
یا در تقویمت یادداشت کن و نشون بده که به یاد داری.

خرید های بعضی کارهای منزل را هفتگی یا ماهیانه ، با هم و تفریحی انجام دهید.

عذر مردانه نیار.
نگو«من یه مرد هستم، پس نمی تونم...فلان کار رو بکنم» مثلا بچه بیارم، حمام زایمان بگیرم، بچه شیر بدم.خیلی خوب، کسی هم ازت نخواست. ولی می تونی که هدیه ای برای حمام زایمان انتخاب کنی، یا شب شیر کمکی رو با شیشه به بچه بدی.
تقسیم کردن کارهای خونه
این نیست که آشغالها رو ببری بیرون و منتظر شنیدن «ممنون» باشی.

از جاتون بلند شوید.
فکر نکن وقتی از روی لیست خانم خرید می کنی، خریدهای مغازه رو جابجا می کنی، آشغالها رو دم در می گذاری ...، لطف می کنی. اینا اسمشون زندگیه. تو هم یه بازیگری نه یه تماشاگر. این طور نباشه که فقط کف بزنی.
سیگار نکش

یا لااقل بیرون از منزل بکش ، راستی بوی سیگار دهانت را چکار می کنی!

گاهی اوقات باید یه دوست رو، روی محراب ازدواج قربانی کرد
.ممکنه کسی باشه که تو بهش توجه داری ولی رفتارش همسرتو می رنجونه.

بیش از حد انتظار او، به خودت رسیدگی نکن

حتی یک شوخی بیجا با زنان دیگر نکنید.
اگر نمی تونید بفهمید از این حالت چقدر خانمتون می رنجه می تونید یکبار نقشتون رو در این مورد عوض کنید. تا ببینید چقدر این عادت ناپسند و مخرب است.

دلیل عاشق شدنتان را به خاطر بسپارید
هر از چند گاهی، وقتی از دست او ناراحت و عصبانی هستی، یه قدم به عقب بردار. زنی که عاشقش شدی رو بخاطر بیار. همون زن، تو اتاق بغلی نشسته، اون که باهاش ازدواج کردی. او منتظرته.

سعی نکنید زنتان را تغییر دهید
او یه شخصه نه یه شیء. سعی نکن یک کمی بهش اضافه، یا کم کنی. تو با تغییر خودت می تونی به کمال او کمک کنی.
فی البداهه باشید.
اون رو با چیزهای کوچک غافلگیر کن: شام، هدیه، یه کارت ناقابل. اون فقط می خواد بدونه که به او فکر می کنی و احساسش می کنی.

دست هم رو بگیرید و تو چشماش با مهربانی نگاه کنید
و از اینکه در کنارتون هست احساس رضایت کنید.این کار احساس خوبی به هر دوی شما می ده.
از الفاظ خودمانی استفاده کنید
اون رو با اسامی عاشقانه مثل عزیزم، خانومم صدا کن.

زیادی یا کم هدیه ندهید.

گاهی اولین ملاقاتتون رو یاد آوری کنید.
روزهای شیرین آغاز ازدواج رو .شیک و پیک کن، در ماشین رو براش باز کن، با هم به رستوران بروید، بهش بگو چقدر دوستش داری.

به زنتان بنازید.
چرا که نه؟ اینو به تمام دنیا بگید. یا لااقل تو جمع خانواده پدری خودتون یا اون ابراز تشکر و قدردانی از زنتان بکنید.
زمانی را تنها و بدون دیگران بگذرانید و به تفریح بروید.

از همون اول حقیقت رو بگید.
صادق باشید و راستگو. طرف حسابتون رقیب نیست، شریک زندگیتونه.

هماهنگ شوید.
گاهی روابط زناشویی ناهماهنگ میشه. کمی موضع خودتو عوض کن. تو می خواهی کاری کنی ولی اون نمی خواد. خوب نکن. فقط ریتم رو عوض کن.مهم انجام هر کاریه که با هم انجام
بدید.

دعوا پیش می آید.
دعوا بین کسانی اتفاق می افته که به هم اهمیت می دن. دعواها آخر دنیا نیستند.

وقتی دعوا میکنی می بازی.
برای برنده شدن در دعواهای زناشویی پاداشی وجود نداره. در حقیقت، بُرد بدتر از باخته. بباز و برو با زندگیت حال کن.
هیچ وقت راجع به سیاست مجادله نکنید.
فکر می کنید سیاستمدارا در مورد شما بحث می کنند.

عصبانی نمانید.
فردا که بهش فکر کنی می بینی آنقدرها هم ارزش عصبانیت رو نداشته.

آشتی کنید.
این تنها بخش خوب دعوا کردنه. این لذت رو از دست نده.

بوسه شب بخیر رو فراموش نکنید.
این کار رو بدون استثنا انجام بده.

بچه داشته باشید.
زندگی رو وزین می کنه و معنا می ده. پیش بچه ها از مادرشون قدردانی وتشکر کنید و بگویئد که چقدر خانم خوبی دارید. احساستون رو به بچه هاتون نشون بدید.

عکس بگیرید.
یادآوری گذشته بهتر از آنچه که واقع شده بود، هست. شاید واقعا خوب بوده و تو قدر ندانستی.

تکامل پیدا کنید.
به گذشته نچسبید، تغییر کنید، با هم ادامه بدید، تکامل پیدا کنید. بگذارید او از شما راحت انتقاد کنه. اگه اشتباه کنه از شما کم نمی شه و اگه درست بگه بر شما افزوده میشه.

پرستار خوبی باشید.
در بیماری هر مراقبتی رو که او از تو می کرده رو ازش بکن. درسته اون به تنهایی می تونه ولی اگر درکنارش باشی ، یه احساس خوشایندی از دوست داشته شده بهش دست میده.

با هم مسن شوید.
یه روز که خیلی زود می رسه، احساس پیری خواهی کرد. کی دلش می خواد این دوران رو به تنهایی پشت سر بذاره؟

«ما» باشید نه «من».

زندگی زناشویی آسان نیست، سعی کنید.
تسلیم شدن آسونه. باید سعی کنی. چرا؟ چون ارزشش رو داره.

تفریح کردن رو فراموش نکنید. در کشاکش زندگی گم نشید




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:52 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

درسهای زندگی برای زوجها

عشق خودتان را با گوش کردن نشان بدهید.

منتظر شب تعطیل آخر هفته نباشید تا از زندگی لذت ببرید. هر روز هفته در حال لذت بردن باشید.

یکدیگر را به همان شکلی که هستید، بپذیرید.

بهترین دوست شریک زندگی خود باشید.

به یکدیگر احترام بگذارید و احترام خود را با داشتن رفتار محترمانه نسبت به یکدیگر ظاهر کنید.

بدون اینکه طرف مقابل از شما بخواهد به او کمک کنید.

اینها عبارتهایی هستند که شریک زندگی شما دوست دارد بیشتر آنها را بشنود: "من به تو اعتماد دارم" ، "دوستت دارم" ، "کارت عالی بود" ، "متشکرم".

از آنچه که دارید قدردانی کنید.

ترتیبی بدهید که زمانهایی را با هم تنها باشید.

عصرهای زود، قبل از اینکه خیلی خسته شوید، یکدیگر را در آغوش بگیرید و به هم اظهار محبت کنید.

اگر کاری که می کنید نتیجه بخش نیست، کار دیگری انجام بدهید.

به دنبال راه حلهای برنده _ برنده، باشید.

شما همیشه می توانید پول بیشتری به دست بیاورید، اما هرگز نمی توانید زمان عمرتان را بیشتر کنید. پس از همین حالا زمانی را صرف خانواده خود نمایید.

وقتی نیاز به کمک دارید، آن را به زبان اظهار کنید!

تنها گفتن اینکه "دوستت دارم" کافی نیست. با محبت و توجه عشق خود را عملا نشان بدهید.

کارتان و مشکلات مربوط به آن را در اداره باقی بگذارید.

عشق، آداب و رسوم بسیار خوبی دارد.

در مهمانیها، بیش از هر کسی به همسرتان توجه داشته باشید.

اگر مسائل و مشکلاتی بین شما هست، اول از همه نقش خودتان را در این میان پیدا کنید.

همیشه کاری کنید که شریک زندگی شما احساس خاص بودن بکند.

عشق بیشتری بدهید و مطمئن باشید که عشق بیشتری دریافت می کنید.

اگر مطمئن نیستید که چیزی را بگویید یا نه، از گفتنش صرف نظر کنید




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:51 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

1) انتقاد کردن
معمولاً گفته می شود که انتقاد کم اما سازنده مفید بوده و بیان آن بلا مانع است. این امر در مورد تمام افراد صحت دارد بجز نامزدتان. هر چند پیشنهاد کردن قابل قبول است، به ویژه اگر خانم خودش از شما نظر بخواهد، اما انتقاد و گوشزد کردن نکات منفی، کاری است که خانم از مادرش انتظار دارد نه از معشوقش.

اگر شما همواره بخواهید او را تصحیح کنید، طرز لباس پوشیدن را به او آموزش دهید، و طوری رفتار کنید که انگار همه چیز را می دانید، اسمتان خط زده خواهد شد و از رده خارج می شوید. هر خانم با هوشی می داند که هیچ لزومی ندارد با مردی وقت صرف کند که از او تعریف و تمجید نمی کند. در رابطه خود، بهتر است مهربان و متواضع باشید، جنگ ها را برای خودتان نگه دارید، و فقط زمانی به او پیشنهاد بدهید که خودش از شما تقاضا کرده باشد؛ از همه اینها گذشته سعی کنید انتقاد های خود را به تعریف و تمجید تبدیل کنید. با بهره گیری از این شیوه نتیجه بهتری بدست می آورید.

2) آشکار کردن این امر که کارتان مهم تر از نامزدتان است

شغل شما برای خودتان و همینطور برای نامزدتان مهم است. او از موفقیت های شما بسیار خوشحال می شود و دوست دارد که شما همیشه در کارتان بدرخشید؛ اما از سوی دیگر اگر هر روز تا دیروقت در محل کار خود بمانید، قرارهای ملاقات خود را به خاطر مسائل شغلی کنسل کنید، پس از اتمام ساعات کاری با همکارانتان بیرون بروید، او نظرش در مورد اولویت بندی های شما تغییر می کند.

هر چند خانم ها به بلند پروازی و تمرکز آقایان نسبت به کارشان اهمیت می دهند، اما در عین حال انتظار دارند که شما نیز برای آنها زمان کافی بگذارید. اینطوری به قضیه نگاه کنید: چه می شود اگر شما شغل مناسبی داشته باشید و پول فراوانی بدست آورید، اما کسی را نداشته باشید که موفقیت های خود را با او تقسیم کنید؟

3) خیانت

خیانت جنسی هیچ گاه قابل بخشش نیست، مگر اینکه شما و خانمتان بر سر آن به توافق برسید! اما خیانت، تنها به رفتارهای جنسی محدود نمی شوند. نوع دومی از خیانت هم وجود دارد که به اندازه خیانت جنسی خطرناک است. این خیانت به این معناست که با یک نفر به غیر از نامزدتان، مانند یک دوست دختر خود رفتار کنید. به این معنا که شما دوست مؤنثی داشته باشید که با او خیلی بیشتر و بهتر از همسر خودتان ارتباط برقرار کرده باشید، وقت بیشتری را با او صرف کنید، و از بودن با او بیشتر لذت ببرید.

این نوع خیانت ها بیشتردر روابط جدی به وقوع می پیوندند، چرا که همسرتان از شما انتظار دارد که تمام توجه خود را به او منحصر کنید. البته این امر بدان معنا نیست که شما نمی توانید دوست دیگری جز او داشته باشید و یا حتی دوست صمیمی داشته باشید. فقط او باید احساس کند که می تواند با تمام وجود به شما اعتماد کند و محرمانه ترین اسرار خودش را با شما در میان بگذارد. او هیچ گاه نمی تواند قبول کند که در جایگاه دوم قرا بگیرد، و اگر چنین اتفاقی روی دهد به سرعت متوجه خواهد شد.

4) نامرتب و ژولیده بودن

اگر زمانیکه با او خیلی خودمانی شدید بخواهید از حالت رسمی بیرون بیایید و به سر و وضع خود رسیدگی نکنید، مطمئن باشید که سعی می کند فاصله اش را با شما حفظ کند تا مجدداً تمیز و مرتب شوید. این امر دو چیز را به او نشان می دهد: 1- شما یک ظاهر گول زننده برای جذب کردن و فریب دادنش ساخته بودید. 2- آنقدر برای شما ارزش و اهمیت ندارد که حتی بخواهید همان ظاهر گول زننده را هم حفظ کنید. اگر زمانی که کت و شلوار مناسبی به تن می کنید او خوشحال می شود، پس بدانید که از این سبک و سیاق خوشش می آید و اگر از این کار دست بکشید، این امکان وجود دارد که علاقه اش را به شما از دست بدهد. اگر به تی شرت و شلوار جین علاقه دارید، خوب می توانید از آنها زمانی که قصد رفتن به سوپر مارکت را دارید، استفاده کنید.

5) تند برخورد کردن

به مرور زمان که رابطه صمیمی تر می شود، او بیشتر در کنار شما خواهد بود. به این دلیل که مدت زمان بیشتری را در کنار نامزدتان سپری می کنید، دیگر عادات او در نظر شما جذابیت اولیه خود را از دست می دهند. احساس می کنید که حرکاتش درست شبیه به کارهای خواهر کوچکترتان هستند. طوری برخورد می کنید که انگار تک تک حرکاتش موجب آزار و اذیت شما می شوند. البته حقیقت این است که شما آنقدر با او احساس راحتی می کنید که به خودتان این اجازه را می دهید که به سادگی اولویت هایتان را برایش بازگو سازید.

متاسفانه او برای مدت زمان زیادی قادر به تحمل چنین برخوردی نخواهد بود. به جای اینکه در مقابل کارهای او از خود عکس العمل شدید نشان دهید، سعی کنید در ابتدا تشخیص دهید که چه موقع در حال اذیت شدن هستید. بعد هم به طور کاملاً منطقی تصمیم بگیرید که آیا این آزار و اذیت ارزشش را دارد که بخواهید به خاطر آن بحث و مشاجره راه بندازید یا خیر. اگر واقعاً می بینید که ارزشش را ندارد، سعی کنید آنرا فراموش کنید؛ و اگر هم احساس کردید که موضوع از اهمیت ویژه ای برخوردار است، می توانید مسئله را با حفظ آرامش کامل با همسر خود در میان بگذارید. این امکان وجود دارد که خوشحال شود و یا شاید خودش هم در مورد برخی از عادت های شخصی شما نظر بدهد.

6) کنترل کردن او

این مورد از جمله مواردی است که از سالیان دراز بحث اصلی بسیاری از قرارهای ملاقات را به خود اختصاص داده بوده است. بسیاری از افراد در روابط خود از کنترلگرایی های متعصبانه رنج می برند. ممکن است به دوستان پسر او حسادت می کنید، به او می گویید که نباید بیش از اندازه حتی با دوست های دخترش صحبت و غیبت کند، به او گوشزد می کنید که نباید پول خود را بیش از اندازه در مغازه های کفش فروشی خرج کند، و از همه این ها گذشته ممکن است به او بگویید که چه زمان به کجا باید برود یا نرود.

هر چند از قدیم گفته شده که خانم ها تمایل دارند که به کسی وابسته باشند، اما در عین حال حاضر نیستند به هیچ قیمتی از استقلال و آزادی خود بگذرند. شاید خانمتان پیش از ورود شما به زندگی، انسان کاملاً موفقی بوده و به درستی می داند که چگونه باید از وقت و پول خود استفاده کند و در این راه هیچ نیازی به کمک شما هم ندارد. شاید زمان هایی برسد که نیازمند نصیحت و پیشنهاد شما باشد، در چنین مواقعی می توانید نظر خود را ارائه دهید؛ اما در غیر اینصورت انجام چنین کاری درست نیست. باید به او فضای کافی بدهید تا تصمیم هایش را با فراغ خاطر اتخاذ نماید.

7) قضاوت دوستان و خانواده او

اگر یکی از دوستان، مادر، و یا خواهرش حوصله شما را سر می بردند و موجبات رنجش خاطر شما را فراهم می آوردند، باید بدانید که در شرایط سختی قرار گرفته اید، چراکه معمولاً آنها در اطراف شما خواهند بود و خانمتان نیز از آنها زیاد صحبت می کند. باید سعی کنید همان چیزی را در آنها ببینید که همسرتان در وجود آنها می بیند. اگر مادرش بیش از اندازه در زندگی شما دخالت می کند، این کار او را حمل بر این بگذارید که فقط قصد کمک کردن به شما را دارد. باید بدانید که خانم ها اساس زندگی خود را بر پایه همین افراد استوار می کنند و در مورد آنها تعصب خاصی دارند. اگر شما سعی کنید که خصوصیات مثبت آنها را ببینید، دیری نخواهد گذاشت که به آنها علاقه پیدا می کنید.

همچنین باید به شما گوشزد کنم که از برخورد رو در رو با تمام افرادی که مورد علاقه او هستند به شدت خودداری کنید، حتی اگر شما را بیش از اندازه عصبانی کرده باشند. سعی کنید تا جایی که می توانید با آنها کنار بیایید، چون بحث و مشاجره با آنها مساوی است با بحث و نزاع با همسرتان. اگر بتوانید در نظر آنها یک مرد استثنایی جلوه کنید، تا آخر عمر موفقیت از آن شما خواهد بود.

8) بی علاقه شدن

آقایون تصور می کنند که یکی از راههای نزدیک شدن به خانم ها، نشان دادن بی علاقگی نسبت به آنهاست. شاید این روش در مراحل اولیه نتیجه بخش باشد، اما زمانیکه رابطه شما جدی می شود، دیگر نمی توانید از این شیوه استفاده کنید. او به خوبی می داند که اگر شما به او توجه نکنید مردان بسیار دیگری هستند که می توانند دو برابر آن توجه و اهمیت را نسبت به او از خود نشان دهند. اگر مرتباً از او تعریف و تمجید نکنید، او را به بیرون نبرید، و در مورد زندگی شخصی اش از او سؤال نکنید، احساس می کند که نسبت به او بی توجه شده اید. او هیچ نیازی ندارد که در کنار شما باقی بماند، بلکه شما باید کاری کنید که احساس کند ارزش ماندن را دارید. اگر می خواهید در کنارتان باقی بماند، باید کاری کنید که احساس کند یک دختر منحصر بفرد است. مستقیما در چشم هایش نگاه کنید، در طول روز هر چند وقت یکبار با او تماس بگیرید، و زمانی که احساس می کنید زیبا شده به او بگویید.

9) وقت کافی نداشتن

شما به رفیقتان قول داده اید که مسابقه ورزشی را در خانه او تماشا کنید، به تازگی به اندازه کافی به باشگاه نرفته اید تا تمرین های دوره ای را خود را کامل کنید، و چند کار مختلف برای انجام دادن باقی مانده است؛ هر چند همه این کارها را باید به نحوی انجام دهید، اما باید برای نامزداتان نیز وقت بگذارید. شاید کار ساده ای نباشد اما به هر حال گاهی اوقات لازم است که هم شما و هم نامزدتان از کارهای دیگر بزنید تا بتوانید در کنار هم قرار بگیرید.

همه چیز مربوط به جزئیات می شود

اگر می خواهید همسرتان را در کنار خود نگه دارید، باید کاری کنید که احساس شایستگی، و بی همتایی به او دست بدهد. تما رفتارهایی که در بالا به آن اشاره کردیم، به عنوان ضمانتی برای نگه داشتن خانم در کنار شما به شمار می روند. بنابراین سعی کنید چنین رفتارهای کوچکی را در زندگی خود به کار گیرید. اگر او واقعاً ارزش تلاش برای نگه داشتن را داشته باشد، شما اصلا احساس نمی کنید که در حال تلاش کردن هستید و کلیه امور را با جان و دل انجام خواهید داد .




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/7/26 و ساعت 7:50 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >