عشق و دوستی

با پاسخ دادن به این پرسشها، درخواهید یافت که اعتقادات و باورهای بنیادی تان در رابطه با یک ارتباط عمیق و ریشه دار چیست. هنگام پاسخ دادن به این پرسشها، اولین فکری که به ذهن تان می رسد، در نظر بگیرید و براساس آن به این سؤالات پاسخ دهید:

1ـ به نظر شما، بهترین شیوه برای این که اطمینان یابید که طرف مقابل تان کاملاً برازنده و مناسب حال شما است. چیست؟
الف ـ این که خواسته ها و سلایق تان در زندگی، عیناً مثل هم هستند.
ب ـ این که شما در این ارتباط، همیشه شاد و راضی هستید و هیچ اختلاف نظر و مشکلی بین تان وجود ندارد.
ج ـ این که به اتفاق هم با مشکلات مواجه می شوید و مبارزه می کنید و روز به روز بیشتر به یکدیگر نزدیک می شوید.
د ـ این که والدین و خانواده تان، او را تأیید می کنند.
2ـ به نظر شما. زوج ها از چه طریق قادرند به بهترین نحو، مشکلات و مسایل مهم زندگی مشترکشان را حل و برطرف کنند؟
الف ـ این که ابتدا مشخص کنند که چه کسی در اشتباه است و حق با کدام یک است.
ب ـ حتی درصورتی ناراحتی و نارضایتی شدید، بایستی مدام و همواره در مورد آنها با یکدیگر صحبت و تبادل نظر کنند.
ج ـ آنها را به حال خود رها کنند و منتظر بمانند تا اوضاع خود به خود بهبود یابد.
د ـ تمام حواس و توجه خود را روی آنها متمرکز کنند و گوش دل و جان به حرف ها و پیشنهادهای یکدیگر بدهند.
3ـ واژه ماه عسل دوره و مرحله ای از زندگی مشترک زوج ها محسوب می شود که:
الف ـ باعث می شود اطمینان پیدا کنیم که همسرمان کاملاً برازنده و مناسب حال ما است.
ب ـ فرصتی در اختیارمان قرار می دهد تا دریابیم که آینده زندگی مشترکمان به چه شکلی پیش خواهد رفت.
ج ـ تا حدی مسخره و بچه گانه است و نمی توانیم طی آن دوره زندگی طبیعی خودمان را ادامه دهیم.
د ـ اگر واقعاً همسرمان نیمه گمشده و برازنده ما باشد، این دوره می تواند تا ابد به همان شکل ادامه داشته باشد.
4ـ درزندگی مشترک زوجها، ممکن است تفاوت ها، اختلاف نظرها و مشکلاتی قد علم کنند. این ها:
الف ـ نمایانگر و علامتی دال بر این حقیقت هستند که لازم است تغییر و تحولاتی در همسرتان به وجود آورید.
ب ـ دلایل و عللی هستند که باعث می شوند گذشت و سازش خود را به یکدیگر نشان دهید و در جهت بهبود ارتباطتان بیشتر بکوشید.
ج ـ به منزله علایم هشدار دهنده ای هستند که ثابت می کنند همسرتان مناسب حال و برازنده شما نیست و به دردتان نمی خورد.
د ـ به منزله علایم و نشانه هایی هستند که به ما می گویند زمان آن فرا رسیده است که چیزهایی جدیدی یاد بگیریم و به مرحله رشد و شکوفایی دست پیدا کنیم.
5ـ زوجهایی که همیشه رضایت خاطر، خرسندی، خشنودی و شادمانی شان را با یکدیگر تقسیم می کنند با زوجهایی متفاوت هستند که دائماً ابراز نارضایتی و ناراحتی می کنند و دلشان با یکدیگر نیست. به نظر شما، تفاوت اصلی آنها در چیست؟
الف ـ زوجهای گروه اول، هرگز عصبانی نمی شوند، جروبحث به راه نمی اندازند و دعوا مرافعه نمی کنند و همواره خونسردی و آرامش خود را حفظ می کنند و خویشتن دار هستند.
ب ـ زوجهای گروه اول به خراب شدن اوضاع دامن نمی زنند و در واقع در زندگی شان، موش نمی دوانند.
ج ـ زوجهای گروه اول مسایل و مشکلات، تفاوت ها و اختلاف نظرهای کمتری دارند، در نتیجه بیشتر فرصت پیدا می کنند که به یکدیگر برسند و از زندگی شان لذت واقعی ببرند.
دـ زوج های گروه اول، برای حل و رفع مسایل و مشکلات موجود در زندگی مشترکشان، از ابزار، تجهیزات، شگردها، راهکارها و تدابیر زیرکانه تر و بهتری برخوردارند.


نتیجه آزمون

سؤال 1: الف 3 امتیاز، ب 2 امتیاز، ج 4 امتیاز و د 1 امتیاز
سؤال 2: الف 3 امتیاز، ب 2 امتیاز، ج 1 امتیاز و د 4 امتیاز
سؤال 3: الف 2 امتیاز، ب 4 امتیاز، ج 1 امتیاز و د 3 امتیاز
سؤال 4: الف 2 امتیاز، ب 3 امتیاز، ج 1 امتیاز و د 4 امتیاز
سؤال 5: الف 2امتیاز، ب 3 امتیاز، ج 1 امتیاز و د 4 امتیاز


گر امتیازتان بین 17 تا 20 است: به شما تبریک می گوییم! شما به خوبی از نقاط ضعف و قوت شخصیت خودتان آگاهید و معنا و مفهم واقعی زندگی مشترک و همسرداری را کاملاً و به خوبی درک کرده اید. شما می دانید که هر ارتباط مشترکی، از فراز و نشیب های خاصی برخوردار است و قادرید خودتان را با آنها هماهنگ و سازگار کنید و مشکلات و موانع را از سر راه بردارید. در هنگام مواجهه با یک اختلاف نظر یا اختلاف سلیقه با همسرتان، ابتدا خود را به جای او می گذارید و از دریچه دید او به مسایل می نگرید، اشتباهات خود را به راحتی می پذیرید و در صورت لزوم حاضرید مصالحه و گذشت کنید. قطعاً با این روحیه ایثار و همدلی که شما دارید، حتی قادرید کوه را از جای خود بلند کنید و از یک زندگی مشترک پر از صلح و صفا و آرامش برخوردار باشید.


اگر امتیازتان بین 13 تا 16 است: شما از روحیه ای فداکار و ایثارگر برخوردارید، ولی مایلید همسرتان نیز، به موقع، شما را درک کند و از خودگذشتگی نشان دهد. ممکن است، در هنگام مواجهه با مشکلات، ابتدا، کمی خودتان را ببازید و دچار حالت سردرگمی و بلاتکلیفی شوید، ولی خیلی زود به خودتان می آیید و اوضاع را به بهترین نحو، سروسامان می دهید. متأسفانه، در هنگام پذیرفتن اشتباهات و خطاهایتان، کمی سرسخت و لجوجانه عمل می کنید، ولی با کمی تأمل و سبک و سنگین کردن جوانب امر، قادرید به راهکارهایی مناسب دست یابید و بر موانع و مشکلات فایق آیید.


اگر امتیازتان بین 9 تا 12 است: شما فردی سرسخت و خود رأی هستید و بر اعتقادات و باورهای ریشه دار و عمیق تان به شدت اصرار می ورزید و مایلید آنها را در زندگی مشترکتان اعمال کنید. این به شرطی خوب است که ابتدا، بتوانید به تفاهمی با همسرتان در این زمینه، دست یابید و بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترکتان و شناخت هر چه بیشتر با یکدیگر، با هم فکری همسرتان آنها را با در نظر گرفتن وضعیت ارتباطتتان، به کار گیرید. متأسفانه در هنگام مواجهه با مشکلات و موانع، به سرعت دست و پایتان را گم می کنید و قادر نیستید بدون گرفتن کمک فکری از اطرافیانتان به رفع و حل آنها بپردازید.
بهتر است در این طور مواقع، ابتدا به غور و بررسی پیرامون مشکل پیش آمده بپردازید و با گرفتن کمک فکری و معنوی از همسرتان، بدون دخالت دادن اطرافیان، مشکلات را حل کنید.


اگر امتیازتان بین 5 تا 8 است: ابتدا باید به این سؤال پاسخ دهید: آیا معنا و مفهوم واقعی زندگی مشترک و ارتباط دوجانبه را به درستی درک کرده اید؟ اگر پاسخ تان به این سؤال منفی است (که حتماً همین طور است، چون امتیازات شما نمایانگر آن است) قبل از تصمیم گیری برای ازدواج، بایستی به زندگی مشترک آرام و پر از تفاهم زوج های اطرافتان دقیق شوید و راهکارهای مدبرانه آنها را فرا بگیرید. متأسفانه، از قدرت تصمیم گیری بالایی برخوردار نیستید و حرفهای دیگران به سرعت و به سهولت رویتان اثر می کنند، بدون این که پیرامون آنها بیندیشید و بعد از کمی جرح و تعدیل در آنها، اقدام کنید. زندگی مشترک به سان خیابانی دو طرفه است که باید حق و حقوق طرفین در آن، به طور یکسان و مساوی رعایت شود، وگرنه مشکلات و موانعی بر سر راهتان قد علم می کنند که حل و رفع آنها غیر ممکن است.

شادکامی وخوشبختی شما جلوه پاک الهی را آرزو مندیم.:72:

 

 تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان          بهاربیست                   www.bahar22.com                                           بهاربیست                   www.bahar22.com




| *| نوشته شده در چهارشنبه 89/7/14 و ساعت 11:59 صبح توسط مهرناز | نظرات ( )

با سلام

در زیر دو سری سوال گردآوری شده است ، حداقل اش اینکه به شما دیدگاه می دهد در کلیات زندگی چه چیزهایی مهمه امیدوارم که بدردتون بخوره ،اگه از این نمونه سوال داشتید برام بفرستید .

شمائی که قرار است "ازدواج" کنید، آیا میزان تطابق خود با موضوعات مختلف زندگی را می‌دانید؟
در مورد خرید منزل و کارهای روزمره چطور؟ آیا بچه‌هایی را که در آینده دور و بر شما را پر می‌کنند درنظر گرفته‌اید؟ در مورد بزرگ‌کردن فرزندان چه ‌می‌دانید؟‌
به یاد داشته باشید تفاو‌ت‌هایی که آنها را پیش‌بینی نکرده‌ایم، می توانند آنچنان زندگی ما را تحت‌الشعاع قرار دهند که فکرش را هم نمی‌توانید بکنید. همین تفاوت‌ها و اختلاف‌های از قبل پیش‌بینی شده هستند که زندگی مشترک را تخریب می‌کند.


 سری اول سوالات :

قبل از ازدواج این 25 سئوال را حتماً از همسر آینده خود بپرسید:

پاسخ بعضی سوِالات به زمان زیادی احتیاج دارد. برای پاسخ به این سوِالات بهتر است هر دوی شما وقت بگذارید. نگذارید نداشتن پاسخ برای یک سوِال مانع بررسی سایر سوِالات شود. اگر پاسخ یک سوِال به تفکر بیشتری احتیاج دارد ،فعلاً از آن بگذرید و به سراغ سوِال بعدی بروید. یادتان باشد بهترین ازدواج‌ها بر مبنای پایه و اساس محکم و قوی استوار شده‌اند.
قبل از ازدواج این 25 سئوال را حتماً از همسر آینده خود بپرسید:

1) آیا شما می‌خواهید بچه‌دار شوید؟ اگر مایلید چند فرزند؟
2) اگر زمانی مشخص شد من یا شما قادر به بچه‌دار شدن نیستیم، آیا قبول دارید که فرزندی را از پرورشگاه بپذیریم و بزرگ کنیم
3) اگر در آینده صاحب فرزند شویم، آیا حاضرید او را به مهدکودک بفرستیم؟ در غیر این صورت چه کسی از او نگهداری خواهد کرد؟
4) آیا مادر باید از شغل خود چشم بپوشد و از فرزندان نگهداری کند؟ در این صورت وضعیت مالی زندگی مشترک به چه وضعی در خواهد آمد؟ آیا مرد خانه قادر است در این صورت زندگی را به تنهایی اداره کند؟
5) تعطیلات را چگونه بگذرانیم؟ آیا برنامه تعطیلات را دو نفری خواهیم گذراند یا حتماً باید با فامیل به تعطیلات برویم؟
6) در مواقعی که جر و بحث پیش می‌آید ،چه واکنشی نشان می‌دهید؟ آیا عصبانی می‌شوید؟ در صورت عصبانیت چه رفتاری از خود نشان می‌دهید؟‌
7) نظر شما در مورد تعهد به زندگی چیست؟ در صورت خیانت از طرف خود‌تان یا من چه واکنشی نشان می‌دهید؟
8) در مورد فرزندان چه رفتار و انطباقی مدنظرتان است؟
9) عقاید مذهبی شما چگونه است؟
10) در مورد روابط زناشویی چه‌نظری دارید؟
11) در مورد مسائل مالی چه‌نظری دارید؟ درآمد هرکدام از ما چگونه خرج می‌شود؟
12) هزینه‌های زندگی بر چه مبنایی تعیین می‌شود؟ منبع درآمد چگونه است و آیا کفایت زندگی مشترک را می‌کند؟ آیا امکان پس‌انداز وجود خواهد داشت؟
13) 2 سال، 5 سال، 10 سال و 20 سال آینده، خود را چگونه می‌بینید؟
14) ساعات خواب و بیداری و کارتان چگونه است؟ صبح‌ها زود بلند می‌شوید؟ آیا عادت دارید شب‌ها تا دیروقت بیدار باشید؟
15) چه‌کسی مسئول خرید منزل، پخت و پز و تمیز کردن است؟ آیا در این زمینه کمک می‌کنید؟
16) عادت خرج‌کردن پول در شما چگونه است؟ هر ماه چه میزان پس‌انداز می‌کنید؟
17) آیا در خانواده شما سابقه بیماری روانی وجود دارد؟
18) در مورد مسائل زیر،اهداف طولانی‌مدت و کوتاه‌مدت شما چگونه است: شغل، فرزندان، مالکیت منزل و هر نوع متعلقات که به هر دوما مربوط است؟
19) کجا زندگی خواهیم کرد؟ محل سکونت و منزل ما کجا و با چه شرایطی خواهد بود؟‌
20) شهر محل سکونت ما کجا خواهید بود؟ آیا این شهر تغییر می‌کند؟
21) آیا شغل شما به صورتی است که مجبورید شب‌ها کار کنید؟
22) آیا برای همسر آینده خود محدودیت‌هایی در ذهن دارید؟
23) وقتی استرس دارید، ناراحتید و یا درگیری ذهنی شدیدی دارید، بهترین روش کمک به شما چیست؟
24) اگر در ازدواج مشکلی پیش بیاید، تا چه مدت می‌توانید صبر کرده و مشکل را حل کنید؟ آیا مسئله‌ای در ذهنتان وجود دارد که اگر در زندگی مشترک بروز کند به‌نظرتان غیرقابل ترمیم و جبران است؟
25) پنج روش کوچکی که شما به وسیله آن هر روز می‌توانید به همسرتان بگویید و نشان دهید که دوستش دارید (البته بدون آنکه همسرتان تقاضا کند) چیست؟ پاسخ بعضی سوِالات به زمان زیادی احتیاج دارد. برای پاسخ به این سوِالات بهتر است هر دوی شما وقت بگذارید. نگذارید نداشتن پاسخ برای یک سوِال مانع بررسی سایر سوِالات شود. اگر پاسخ یک سوِال به تفکر بیشتری احتیاج دارد ،فعلاً از آن بگذرید و به سراغ سوِال بعدی بروید. یادتان باشد بهترین ازدواج‌ها بر مبنای پایه و اساس محکم و قوی استوار شده‌اند.
منبع: روزنامه سلامت

 

 

سری دوم سوالات :

نمودهای شخصی شما :

1- تاریخ تولد: / / محل تولد
2- قد رنگ مو رنگ پوست رنگ چشم وزن گروه خون
3- آیا عینک می زنید ؟ بیماری یا نقص جسمی دارید ؟ نوع آن ؟
4- تحصیلات شما محل تحصیل رشته تحصیلی مدت باقیمانده تحصیل
5- برادامه تحصیل اصراردارید ؟ چرا؟
تا کجا ؟ چگونه ؟
6- آیا تعهد تحصیلی دارید ؟ چرا؟ درکجا ؟ خدمت مقدس سربازی ؟
7- چه هنر وفنی آموخته اید ؟ تاچه سطحی ؟
8- با کدام زبان آشنائید ؟ میزان مطالعات هفتگی شما؟ چه زمینه ای ؟
9- اعتیادی دارید ؟ سیگار می کشید ؟ وسواس دارید ؟ درچه زمانی ؟
10- با کدام رسانه عمومی انس بیشتری دارید ؟ چرا ؟

مسائل اجتماعی :

11- شغل فعلی : شغل قبلی : شغل بعدی : در آمد شما
12- آیا ملک،وسیله،سرمایه ویا امکا ناتی دارید ؟
13- آقا ، با کار همسر در خارج از منزل موافقید ؟ با چه شروطی ؟
14- خانم ، به کار بیرون اصرار دارید ؟ چرا ؟ در چه شغلی ؟
15- چه شغلی برای همسرتان می پسندید ؟
16- آقا ، دوست دارید خانواده همسرتان روحانی ، فرهنگی، نظامی و یا.......... باشد ؟
17- درآغاز زندگی چه امکانات و وسائلی را لازم می دانید ؟

مسائل شخصی :

18- چقدر به خود متکی هستید ؟ چقدر انتقادپذیر ومنطقی هستید ؟
19- آیا خونسرد یا عصبانی وزود رنج هستید ؟ نظر دیگران چیست ؟
20- اجتماعی بودن یعنی چه ؟ چقدر اجتماعی هستید ؟
21- چقدر ورزش می کنید ؟ نشاط شما بیشتر است یا وقارتان ؟
22- چقدر وظیفه شناس ودر کارهایتان مسقل هستید ؟
مسائل اعتقادی :
23- دین شما مذهبتان مرجع شما الگوی دینی شما
24- چقدر احکام دینی را انجام می دهید ؟ چقدر قرآن می خوانید ؟
25- از کی نماز وروزه را کامل انجام داده اید ؟ اهل مسجد هستید ؟
26- مذهبی ها رابه چند دسته تقسیم می کنید ؟
27- خود وخانوادتان را جزء کدام دسته می دانید ؟
28- حجاب را چقدر ضروری می دانید وبه چه شکلی کافی می بینید ؟
29- نظرتان پیرامون مقام معظم رهبری چیست ؟
30- اطاعت از ولی فقیه را تا کجا لازم می دانید ؟ چرا ؟
31- برخورد تان با افراد بی بند وبار چگونه است ؟
32- باورهای دینی وشرعی خود را چگونه به دست آورده اید ؟


مسائل خانوادگی :

33- سن و محل تولد پدر سن ومحل تولد مادر
34- تحصیلات وشغل پدر تحصیلات وکار مادر
35- کدام صفت پدر در منزل بارزتر است ؟
36- مادر خود را چگونه ارزیابی می کنید ؟
37- چند برادر دارید ؟ سن وتحصیل وشغل آنها ؟
38- چند خواهر دارید ؟ سن وتحصیل وشغل آنها ؟
39- چندمین فرزند هستید ؟ آیا همه با هم زندگی می کنید ؟ افراد دیگر چه ؟
40- از افراد شما کسی فوت نموده است ؟ چه زمانی ؟
41- آیا برادارن وخواهران شما ازدواج نموده اند ؟ چه زمانی ؟
42- آیا بیماری ،اعتیاد ، وسواس در خانواده شما هست ؟


مسائل ازدواجتان :

43- چه فاصله سنی را با همسرتان می پذیرید ؟
44- آیا قبلاً ازدواج نموده اید ؟ توضیح ؟
45- آیا برا ی زندگی در شهرهای دیگر ویا خارج از کشور آمادگی دارید ؟ چرا ؟
46- چه کسی بیشترین تاثیر درانتخاب شما دارد ؟ چرا ؟
47- مایلید همسرتان شبیه کدام یک از افراد خانواد? شما باشد ؟ چرا؟
48- چقدر به مستقل بودن از والدین اهمیت می دهید ؟
49- آیا تا کنون از خانواده دور بوده اید ؟ چه مدت ؟ چرا؟
50- نظر شما و خانواده پیرامون مهریه ، جهزیه ، خرید ،مراسم عقد وازدواج چیست ؟
نظر خودتان :
نظر خانواده :
51- چه وابستگیهایی با خانواده دارید ؟(ویا دیگران)
52- چه توقعی از همسرتان دارید ؟
لطفاً طی چند سطر ضرورت و مهمترین اهداف ازدواج اسلامی را از دید خودتان بیان کنید ؟
چه پرسش دیگری از همسرتان دارید ؟

 

 تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان




| *| نوشته شده در چهارشنبه 89/7/14 و ساعت 11:54 صبح توسط مهرناز | نظرات ( )

کنارت هستم برای روزی که  دستان نازنینت را در دستان مضطربم میگذاری و ازم قول میخواهی که تا ابد کنارت بمانم

SALIJOON

 

مردت هستم برای لحظه ای که از بزرگترها اجازه میگیری تا شاهزاده این مملکت بشوی

SALIJOON

 

مردی که پا به پایت در مغازه های شهر  می آید تا وسواسهایت  را برای خرید یک روسری ساده عاشقانه بپرستد کیست؟منم!

SALIJOON

 

برای روزهایی که پدر و مادرمان پیر میشوند و میترسی که دختر خوبی برایشان نبوده باشی، من کنارت هستم تا خدمتشان کنیم و نترسی...

SALIJOON  

 

برای ثانیه ای که پدران و مادرانمان  به بهشت میروند من کنارتم تا درد یتیمی را کمتر حس کنی

مردی که اشکهایت را میبوسد و موهای پریشانت را شانه میزند، منم

SALIJOON

 

  

برا ی ثانیه ای که فرشته ای از بهشت در رحم تو به امانت می آید ، منم که کنارتم و تو در آغوش من هست که می آرامی

SALIJOON

 

در تمام آن ??? روز بارداری ، وقتی از قیافه می افتی و شکمت خط خطی میشود و نمیتوانی حتی درست راه بروی ، منم که کنارتم و شبها تن خسته ات را در آغوش میگیرم

SALIJOON

 

مردی که دستانت را در آن لحظات پر درد و امید تولد  میگیرد  و عرق از پیشانی پر دردت پاک میکند منم

SALIJOON

 

مردی که موهای تو و دخترت را قبل از خواب شانه میکند و هر دوی شما را در آغوش مردانه اش میخواباند منم

SALIJOON

 

مردی که شبهای بیخوابی برایت قهوه و کیک شکلاتی می اورد تا قصه زندگیت را گوش میکند ، منم

مردی که با دستان خسته اش ،پاهای  خسته تر تو از این زندگی سخت را ، هر شب نوازش میکند تا بیارامند کیست؟ منم

 

تو برف زمستون ، وقتی از خواب پا میشی و میری پشت پنجره ،اونیکه روی بخار شیشه اتاق اسمت را نوشته منم

مردی که فال قهوه برات میگیرد و تو فنجونش انگشت میزنی تا برایت از فرشتگان و سرنوشت زیبایت حرف بزند منم

 

SALIJOON

 

مردی که اصرار داری موهایش را خودت اصلاح کنی منم

مردی که بلد نبود ،اما دوست داشت  ناخنهایت را لاک بزند منم.

کسیکه بارها و بارها نازت را میکشد و قهرهایت را خریدار است هنوز ، منم

SALIJOON

 

مردی که هر پنجشنبه سالهاست به خاطر نذر روز خواستگاریش ، در خیریه ها کار میکند به عشقت و به شکرانه بودنت ، منم

سالهاست که شب عید میروی سراغ یتیمها تا شادشان کنی ، مردی که تمام این سالها کنارت کادو ها را خریده و روبان زده و همراهت بوده منم.

وقتی از سر کار میخواهی به خانه بروی ، مردی که پیاده می آید کنارت که تا خانه با هم قدم بزنید ، کسی نیست جز من.

SALIJOON

 

مردی که خسته از کار روزانه به ضریح چشمانت پناه می آورد و تو حاجت روایش میکنی منم 

آهای دختر شبهای پاییز ?!

شبها که مضطرب از خواب میپری و تو تاریکی در بسترت میگردی که  ببینی هستم یا نه ، نبین...لمس کن  تن مردی را که سردی  روزگار را به خاطر تو به  گرمای  آغوشش مبدل کرده

اونیکه به خاطرت ، ته اقیانوس وسط تاریکی و خطر میرود تا صدفی به نامت بگشاید و شاید مرواریدی  لایقت بیاید ، منم

اونیکه بعد  از سالها  همسری ، بدن از تناسب افتاده ات را می بوید و می بوسد منم

SALIJOON

 

روزی که اولین موی سپیدت را در آینه میبینی و اشک در چشمانت حلقه میزند ، منم که موهایت را در دستان مردانه ام جمع میکنم و در آغوشم سفت میفشارمت و در گوشت زمزمه میکنم که

 « امروز دو برابر عاشقتم ای شراب کهنه »

SALIJOON

 

روزی که نگران چین و چروکهای تازه از راه رسیده صورت زیبایت میشوی ، منم که بهترین زیبارویان عالم را با ثانیه ای باتو بودن معاوضه نخواهم کرد

SALIJOON

SALIJOON

 

برای روزهایی که فرزندانمان میروند دنبال سرنوشتشان و تو در اتاقهایشان میگریی ، منم مردی که دستانت را میگیرد و تو را شبانه به کنار دریا میبرد تا هر چقدر میخواهی با بیکرانگی آب از دلتنگیهایت بگویی

SALIJOON

 

برای روزهایی که جسمت تغییر میکند و فکر میکنی دیگر زن نیستی و میترسی  ؛ منم که بارها و بارها حس زن بودنت را به تک تک سلولهایت یاد آوری میکنم...همان مرد وحشی روزهای اولمان میشوم تا یادت نرود که  تویی شاه بیت غزل زندگی من.

******************************

مردی که برایت فال حافظ میگیرد و تو  حافظیه برایت  نماز اقامه میکند منم

مردی که دیوارهای مسجد الحرام را به احترامت میبوسد منم

مردی که در قنونتش سلامتی تو و شادی روح تو را میخواهد منم

مردی که بعد از نماز صبحش ، بالا سرت می آید و با بوسه ای بر پیشانی ات بیدارت میکند منم...من همان کسی هستم که سالهاست قامت تو را در هنگام اقامه نماز در چادر سپید ، با بهشت معاوضه نکرده است

تو همه معنویتی هستی که در زندگیم توشه بر گرفته ام

عشق تو دروازه ورود من به بیکران الهی بود...بک یا الله من هم تویی

 

بگذار نا محرمان بپندارند من کافرم...کفر و ایمان من تویی

مردی که منیتهایش تویی ، منم

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان

 




| *| نوشته شده در جمعه 89/7/9 و ساعت 7:27 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

ازدواج مردان جوان با خانمهای مسن!آری یا نه؟
بعد از سن 35 سالگی سرشار از جوانی می‌شوند. خیلی از زن‌ها تا قبل از این سن، برای طلاق اقدام می‌کنند و می‌گویند ما به مرد هیچ احتیاجی نداریم و دیگر ازدواج نمی‌کنیم
ازدواج مردهای جوان با زن‌های میانسال پدیده نوظهوری نیست. اما باوجود مخالفت خانواده‌ها روزبه‌روز شایع‌تر می‌شود. نگاه جامعه به ‌این پدیده، نگاه مثبت و خوش‌بینانه‌ای نیست و هنوز هم که هنوز است با مقاومت روبه‌رو می‌شود. در میزگرد همشهری مثبت، دکتر بهنام اوحدی روانپزشک ، دکتر افسر افشار نادری جامعه‌شناس، دارای دکترای مدیریت فرهنگی و عضو گروه مطالعات خانواده دانشگاه تهران و دکتر صمیمی اردستانی روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نظرشان را در رابطه با ابعاد روانی و جامعه‌شناختی این مساله بیان کرده‌اند.
سوال: از اینجا شروع ‌کنیم که به نظر شما  چه عواملی باعث گرایش یک مرد جوان به زنی میانسال می‌شود؟
دکتر اوحدی:
کم داشت‌ها در دوره رشدی – پرورشی کودک‌ می‌توانند بستر مناسبی برای این قضیه‌ایجاد کند؛ به عنوان مثال مادری پسرش را به شکلی غیر منطقی به خودش وابسته می‌کند؛ یعنی بیش از حد معمول به او توجه می‌کند. همه نیازهای مالی و عاطفی‌اش را تامین می‌کند. اجازه نمی‌دهد کسی به پسرش از گل نازک‌تر بگوید. محیط امنی را می‌سازد که درآن همه چیز به نفع پسر و در خدمت آسایش اوست. این پسر در انتخاب همسر، سراغ کسی می‌رود که خدمات مادر را به او ارائه کند و نگذارد آب توی دلش تکان بخورد.
از طرفی دیگر مادری رفتار خوب و درستی با پسرش ندارد، در ریز‌ترین و جزیی‌ترین امور شخصی‌اش دخالت می‌کند، اجازه نمی‌دهد برای زندگی خودش تصمیم بگیرد، دائم از او انتقاد می‌کند و با تمام قوا می‌خواهد سرکشی‌های پسر را سرکوب کند. این بار هم پسر، زنی را برای همسری انتخاب می‌کند که از خودش مسن‌تر باشد. حتی زنی از نسل مادر. چرا که می‌خواهد به مادر ثابت کند زنان هم سن یا هم نسل مادر، او را پذیرفته‌اند.
معمولا زنان میانسال زنان موفقی هستند. سال‌ها کار کرده‌اند و از موقعیت مالی و پایگاه اجتماعی هم برخوردارند. پسر با این کار می‌خواهد بگوید آنها طوری قبولش دارند که حاضرند عمری را با او سپری کنند.امروزه تعداد زیادی از مادران در رابطه با فرزند پسرشان دچار یکی از این حالت‌های افراطی می‌شوند. دوران سه تا پنج سالگی مقطع حساسی است و بر خلاف این تصور غلط که مساله هویت در دوره نوجوانی اهمیت پیدا می‌کند، بخش عمده هویت افراد در این دوره شکل می‌گیرد و در نوجوانی به اوج خودش می‌رسد.
دکتر افشار نادری:
البته‌این موضوع فراوانی ندارد. قرن‌هاست مردها با زن‌هایی ازدواج می‌کنند که 20، بلکه 30 سال از خودشان کوچک‌تر هستند و ما هیچ وقت نمی‌پرسیم چرا! آن قدر این مساله عادی به نظر می‌رسد که هیچ کس در پی تحلیل عقده‌های روانی نیست؛ مثلا یکی از هنرپیشه‌های اروپایی در سن 80 سالگی با یک دختر 20 ساله ازدواج کرده بود. چند سال بعد رسانه‌ها نشان می‌دادند که چطور این زن جوان از پیرمرد که بیمار بود، پرستاری می‌کند. وقتی علت را جویا شدند، زن جوان به سادگی گفت که من عاشق این مرد هستم. یک عامل مهم در این میان به دست فراموشی سپرده شده است. آن هم عشق است. خیلی از این ازدواج‌ها به خاطر عشق صورت می‌گیرد. عشق هم که سن و سال نمی‌شناسد.
دکتر صمیمی:
مهم‌ترین عامل دخیل در این مساله، احساسات است. دوره جوانی دوره اوج احساسات است. تصمیمات بیش از آنکه منطقی و بر پایه استدلال باشند متاثر از عواطف هستند. در ازدواج‌های نامتعارف ممکن است فرد صرفا برای به‌دست آوردن طرف مقابل چشم بر مشکلات و موانع ازدواج ببندد. والدین جوان‌ها این جور مواقع می‌گویند: «پسر یا دخترمان جوان است. احساسات کورش کرده».
 سوال: جامعه چه نقشی در پر رنگ‌تر یا کم رنگ‌تر شدن این پدیده بازی می‌کند؟
دکتر اوحدی:
متاسفانه در جامعه ما مهارت‌های زندگی نه به دخترها و نه به پسرها آموزش داده نمی‌شود. حالا در این مورد خاص دختری بیست و چند ساله را تصور کنید که تا چند ماه دیگر دندانپزشک می‌شود و شاگرد اول دانشگاه است اما نمی‌داند در صورت لزوم چطور باید یک نامه اداری بنویسد. تا به حال یک بار قبض آب و برق را نپرداخته است. به طور کلی نمی‌تواند حق خودش را از جامعه بگیرد. دائم باید کسی مراقب او باشد تا صدمه نبیند. بعضی پسرها فکر می‌کنند چرا با دخترهایی ازدواج کنیم که نمی‌توانند گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. پس‌ترجیح می‌دهند با زنی که رشد شخصیتی پیدا کرده است و از پس زندگی و مشکلات آن بر می‌آید، زندگی کنند. کسی که یار شاطر باشد نه بار خاطر.
دکتر افشار نادری:
دخترهای امروز جامعه ما الگوی مشخصی برای زندگی‌شان ندارند. آنها در دانشگاه تحصیل می‌کنند. شغل پیدا می‌کنند. فشار غیر مستقیم جامعه به آنها می‌گوید که باید شوهر کنند که  اگر این کار را نکنند، از طرف دوستان و اطرافیانشان مورد تمسخر قرار می‌گیرند. زندگی سنتی را جدی نمی‌گیرند و با تمام قوا با آن مبارزه می‌کنند اما موقع ازدواج که می‌رسد مهریه بالایی را مطالبه می‌کنند. کسی که تا به امروز ادعای مدرن بودن را داشته درست موقع ازدواج از الگوهای سنتی تبعیت می‌کند آن هم در شرایطی که بر خلاف زن سنتی درآمد مستقلی دارد. بعد از ازدواج هم زیر بار خانه‌داری نمی‌رود. استدلال خیلی از پسرها برای ازدواج با زنان بزرگ‌تر از خودشان همین است؛ آنها همسر هم سنی را نمی‌خواهند که نه خانه‌دار است که وقتی خسته از کار روزانه به خانه بر می‌گردند، محیط گرم و آرامی را برایشان فراهم کرده است نه یک زن مدرن است که توقعات زن مدرن را داشته باشد و هزینه‌های آنچنانی روی دستش نگذارد.
زن‌ها هر چه بیشتر به عقب برمی‌گردیم، کم توقع‌تر و سازگارتر هستند. پس پسر جوان می‌رود و یک زن میانسال را که به الگوی سنتی و موفق شبیه‌تر است، انتخاب می‌کند. پیش‌بینی جامعه‌شناس‌ها می‌گوید که متاسفانه در آینده جامعه‌ای خواهیم داشت با زن‌های تحصیلکرده پر مدعا و مردانی بی‌سواد اما پولدار. در چنین جامعه‌ای ازدواج به حداقل خواهد رسید و اگر فکری به حال ازدواج‌های پایدار نکنیم، دچار بی‌نظمی غیرقابل مهاری خواهیم شد. چیزی درباره شوک آینده شنیده‌اید؟ در آینده ما فقط بچه‌های آزمایشگاهی را به تایید خواهیم رساند. بچه‌ها به هم پز خواهند داد که خواهر و برادر آزمایشگاهی دارند و اگر کسی خواهر و برادر خونی و طبیعی داشته باشد مورد عجیبی خواهد بود و مورد تمسخر قرار خواهد گرفت.
سوال:خیلی‌ها شرایط اقتصادی را در بروز چنین پدیده‌ای دخیل می‌بینند. نظر شما چیست؟
دکتر اوحدی:
البته شرایط نابسامان اقتصادی یکی از عوامل موثر در این امر است. شما با رانندگان تاکسی اگر صحبت کنید، می‌بینید که شمار زیادی از آنها صاحبان کارگاه‌ها و گاهی کارخانه‌دار بوده‌اند که از 20 نفر گرفته تا 1500 کارگر و کارمند داشته‌اند. اما ورشکست شده‌اند و برای امرار معاش چاره‌ای جز مسافر کشی و کار در تاکسی تلفنی ندارند. یک جوان تازه فارغ‌التحصیل شده که دیگر جای خود دارد. خودش که هیچ مال و مکنتی ندارد. از طرفی آن‌قدر فشارهای اقتصادی شدید هستند که فکر می‌کند اگر بخواهد با دختری هم سن خودش ازدواج کند باید مسؤولیت تامین مخارج و هزینه‌های او را هم به دوش بکشد. این طور می‌شود که به فکر ازدواج با زنی با وضعیت مالی بهتر می‌افتد. زن‌ها اوضاعشان خیلی بهتر از مردهاست. استخدام زن‌ها طی چند سال اخیر به چند دلیل زیاد شده است. اولویت با خانم‌هاست چون آنها منضبط‌ترند، از کار نمی‌دزدند، توقع حقوقی به نسبت کمتر از مطالبات مردها را دارند، در عین حال که برای آینده‌شان برنامه‌ریزی می‌کنند، ولخرجی نمی‌کنند، اهل پس‌انداز کردن هستند، وام می‌گیرند و خانه و ماشین می‌خرند و زندگی مستقلی را برای خودشان می‌سازند.
دکتر افشار نادری:
شرایط اقتصادی هم یکی دیگر از عوامل است. اما با توجه به نقش خانم‌ها در خارج از خانه و اینکه معمولا دارای شغل و در آمد هستند، این احتمال بالا می‌رود که مردی به خاطر ثروت یک زن حاضر به ازدواج با او شود.
 از سویی دیگر، یک زن میانسال چطور می‌پذیرد که با مردی که از خودش خیلی کوچک‌تر است ازدواج کند؟
دکتر اوحدی:
از عهد باستان تا به امروز مردها همه چیز را با پول می‌خرند. گاهی زنی که در جایگاه مردانه قرار گرفته و دارای قدرت است هم همین کار را می‌کند. با ازدواج با یکی جوان‌تر از خودش زیبایی و نیروی جوانی او را می‌خرد. زن‌ها _ خلاف تصور رایج _ بعد از سن 35 سالگی  سرشار از جوانی می‌شوند. خیلی از زن‌ها تا قبل از این سن، برای طلاق اقدام می‌کنند و می‌گویند ما به مرد هیچ احتیاجی نداریم و دیگر ازدواج نمی‌کنیم. اما وقتی به سنین میانسالی می‌رسند، فشارهای جسمی را احساس می‌کنند. نکته دیگر اینکه نمی‌شود هیجان‌خواهی را نادیده گرفت. شخصیت دو جزء دارد؛ سرشت و منش. سرشت کاملا ژنتیکی است.
از لحظه‌ای که نطفه بسته می‌شود، به وجود می‌آید و از چهار جزء تشکیل می‌شود؛
1. تازه خواهی و تنوع طلبی.
2. پاداش مداری.
3. پشتکار و سختکوشی.
4. مقابله با آسیب‌ها.
منش هم سه جزء دارد و رشدی و پرورشی است:1. همکاری. 2. خودفراروی3 خود راهبری.
دکتر صمیمی:
می‌تواند علل مختلفی داشته باشد. اما به نظر من باز هم عاطفه عاملی موثر است. درست است که گفتیم دوره جوانی احساسات در اوج خود هستند اما نه به‌این معنا که یک میانسال خالی از احساس است و همه تصمیمات زندگی‌اش مبتنی بر عقل است. خلأهای عاطفی و وابستگی‌های عاطفی ممکن است فرد را در موقعیتی قرار دهد که چنین تصمیمی بگیرد.
دکتر افشار نادری:
نباید با دید بدی به‌این موضوع نگاه کرد. آنها هم ممکن است مثل بقیه ازدواج‌های معمولی شرایط را بررسی کنند و دست به ازدواج بزنند. شاید آن مردها که قرار است همسران خانم‌های میانسال شوند دارای امتیازات و ویژگی‌های مثبتی هستند که یک زن می‌پذیرد نگاه‌های سنگین جامعه را تحمل کند و دست به‌این ازدواج بزند.
سوال: آقای دکتر اوحدی، تیپ‌های شخصیتی خاصی از زنان دست به چنین ازدواج‌هایی می‌زنند؟
دکتر اوحدی:
بله، زن‌هایی که شخصیت خودشیفته دارند. آنها خود را مرکز اتفاقات جهان می‌دانند و به زیبایی خودشان بسیار اهمیت می‌دهند. حتما دیده‌اید خانم‌هایی را که به محض ورود به دهه 40  زندگی‌شان بیشتر ورزش می‌کنند. مراقب تناسب اندام خود هستند. دائما رژیم می‌گیرند، با کرم‌های جور واجور از پوستشان مواظبت می‌کنند و حاضر نیستند با پیری کنار بیایند. پیوستن به یک مرد جوان باعث می‌شود تا روحیه‌شان بالا برود و دیگران هم مبادا این فکر را به مخیله‌شان راه بدهند که آنها دیگر کانون توجه نیستند. زن‌هایی با شخصیت نمایشگر هم همین عملکرد را دارند. قضاوت دیگران درباره آنها بسیار مهم است. وقتی با مرد جوان، رشید و زیبایی در خیابان راه می‌روند، می‌خواهند نظر دیگران را جلب کنند و به آنها ثابت کنند که به قدری جذاب و زیبا هستند که مردجوانی که می‌توانست با  زن جوان‌تر و شاداب‌تر از او ازدواج کند، او را انتخاب کرده است.
سوال:وقتی از عشق صحبت می‌کنیم همه چیز مثبت و خوب است. اما آیا احتمال نمی‌رود که حتی با وجود عشق، اختلاف سنی بتواند خطر شکست ازدواج را بالا ببرد؟
دکتر افشار نادری:
اختلاف سنی همان‌قدر می‌تواند باعث شکست یک زندگی شودکه دیگر عوامل می‌توانند. اصولا توصیه ما ازدواج‌های همسالان است. قدیم، جامعه‌پذیری یک فرد از ابتدا تا به انتهای عمر به یک شکل ادامه پیدا می‌کرد. پدیده‌ای به اسم نو ناخواهی در زندگی‌شان جاری بود؛ به عبارت دیگر میلی به‌ایجاد تغییر در زندگی‌شان نمی‌دیدند. اگر دقت کرده باشید، پدر بزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها باوجود اصرار‌های نوه پنج ساله‌شان که به کامپیوتر وارد است، هیچ میلی به نشستن پای کامپیوتر ندارند اما امروز این طور نیست. سرعت در هر بخشی از بخش‌های زندگی تعیین کننده است. عوامل ایجاد سرعت رسانه‌ها هستند. تلفن، اینترنت و ماهواره با به روز کردن اطلاعات و داده‌هایش در هر دقیقه و ساعت، دنیای عجیبی را ساخته اند؛ به خاطر همین است که توصیه می‌شود کسانی که می‌خواهند با هم ازدواج کنند، متولد یک سال باشند. افراد، سال به سال با هم فرق می‌کنند؛ یعنی مثلا متولدین سال 60 با متولدین 62 به لحاظ روحیات و شرایط متفاوت هستند. اگر دو نفر بخواهند با هم زیر یک سقف زندگی کنند و دنیای هر کدام برای دیگری غریبه باشد، دیر یا زود زندگی‌شان به بن‌بست خواهد رسید. اما اختلاف سنی یک عامل قطعی و صددرصد برای شکست یک زندگی مشترک نیست. اگر آن‌طور که تصور می‌شود، ازدواج‌هایی از این دست مثل میکروب باشند، سازگاری و عدم سازگاری بدن هر شخص است که او را بیمار می‌کند. ممکن است بدن کسی آن قدر قوی باشد که میکروب آسیبی به سلامتش نرساند. اما دیگری را از پا در بیاورد. در حقیقت ظرفیت خود افراد میکروب را خطرناک یا بی‌خطر می‌کند.
دکتر اوحدی:
اما من به عنوان یک روان‌شناس ازدواج هم سن را توصیه نمی‌کنم. اصلا برای ما سه سال بزرگ‌تر و سه سال کوچک‌تر همان هم سن تلقی می‌شود. به نظر من یک مرد می‌تواند با زنی 15 سال کوچک‌تر و 15 سال بزرگ‌تر از خودش ازدواج کند. همه چیز بستگی به سازگاری دو طرف دارد. پیش آمده که یک دختر 26 ساله با مردی 40 ساله ازدواج می‌کند و در کنار هم به خوبی زندگی می‌کنند. چون آن دختر می‌تواند  در کنار همسرش صفحه‌های سنگی با صدای خش خش قمرالملوک وزیری گوش کند، با او فیلم‌های سیاه و سفید تماشا کند و از بازی همفری بوگارت و اینگرید برگمن لذت ببرد. مرد هم می‌تواند ساسی مانکن و تتلو گوش کند و فیلم‌های روز را در سینما به اتفاق همسرش ببیند.
دکتر افشار نادری:
البته به شرطی که ‌این تفاهم ساختگی و دروغین نباشد؛ یعنی وقتی طرفین می‌گویند که علایق مشترک دارند، تظاهر نکرده باشند. چون بعد از مدتی که عشق کم رنگ‌تر می‌شود، افراد به زندگی‌های طبیعی و پیشین خود باز می‌گردند. در این حالت خیلی زود اختلاف‌ها آشکار می‌شوند و در بیشتر موارد زندگی از هم می‌پاشد.
دکتر اوحدی: اگر ازدواج‌های همسالان ایده‌آل بود که دادگاه‌های خانواده ‌این طور شلوغ نبودند.
دکتر افشار نادری:
این را هم در نظر داشته باشیم که جامعه ما یک جامعه در حال گذار است. آدم‌ها بسیار منزوی هستند. خارج از منزل، با محیطی خشک روبه‌رو هستند که عاطفه در آن نقشی بازی نمی‌کند. کسب منفعت مالی فرد را وادار می‌کند تا سخت کار کند اما وقتی به خانه می‌رود، نمی‌خواهد باز هم در محیطی عاری از محبت و عاطفه وقتش را بگذراند.
دکتر صمیمی:
در کنار صحبت‌های دوستان، این را هم اضافه کنیم که یک زن تمایل دارد تا در زندگی به کسی تکیه کند. یک زن هر قدر مستقل، به تکیه‌گاه احتیاج دارد؛ کی یک مرد می‌تواند تکیه‌گاه خوبی برای همسرش باشد؟ وقتی که از نظر رشد عقلی یا هم‌سطح با زن باشد، یا کمی رشدیافته‌تر. اما نمی‌شود قاعده مشخصی برایش تعریف کرد؛ ممکن است مردی آن قدر در زندگی تجربه کسب کرده باشد که حتی اگر سنش کمتر از زن باشد، در اداره مشکلات و مسایل جاری زندگی از او قدرتمند‌تر عمل کند.
سوال: در یک چنین ازدواج‌هایی، نظر خانواده‌ها روی زندگی زوج چه تاثیری می‌گذارد؟
دکتر افشار نادری:
زندگی مثل بازی فوتبال است. برای خودش قواعدی دارد که نمی‌توانیم نادیده‌شان بگیریم. طبیعتا ازدواج مردی با زنی بزرگ‌تر از خودش یک نابهنجاری تلقی می‌شود. اگرچه منع قانونی برای این کار وجود ندارد اما قوانین یا مکتوبند که قانون است و یا قوانین نانوشته‌اند و هنجار هستند. معمولا خانواده‌ها عکس‌العمل نشان می‌دهند. هیچ دلیل منطقی‌ای هم پشت مخالفتشان نیست. صرف غیرمتعارف بودن باعث ایجاد مخالفت می‌شود. اما گفتیم که جامعه ما فردگراست و کسی نمی‌تواند در برابر خواسته‌های فردی آن هم وقتی پشتوانه فکری ندارند، بایستد. پس پسرها خلاف نظر خانواده ازدواج می‌کنند.
دکتر اوحدی:
عقده اودیپی واژگون به‌این معناست که مادر و پدر فرزند به فرزندانشان وابسته هستند.
دکتر افشار نادری:
خانواده با فرزندش قطع رابطه می‌کند اما وقتی می‌بینند که زندگی فرزندشان در مسیر خوبی پیش می‌رود از مواضع خود کوتاه می‌آیند و اوضاع بهتر می‌شود. تا زمانی که بپذیرند.
سوال: فرزندان این ازدواج‌ها در آینده دچار مشکل می‌شوند؟
دکتر افشار نادری:
نه. چه مشکلی؟! مگر وقتی پدرها 20 سال از مادرها بزرگ‌تر بودند، بچه‌ها دچار مشکل خاصی می‌شدند؟ در این مورد خاص هم همین طور است. این بچه‌ها شاهد رفتار پدر و مادر خود هستند. اگر رابطه والدین با هم خوب نباشد، کودک آسیب می‌بیند. همان طور که کودک یک پدر و مادر همسن در صورت بروز اختلاف بینشان دچار مشکل می‌شود.
دکتر اوحدی:
اصلا مگر بچه هر روز شناسنامه پدر و مادرش را چک می‌کند؟ اتفاقا این مادرها دارای شخصیت‌های محکمی هستند و توانمندی بالایی در اداره امور و مشکلات از خود نشان می‌دهند. طبیعی است وقتی بچه مادرش را این طور می‌بیند از او درس می‌گیرد و تحسین‌اش می‌کند.
دکتر افشار نادری: تنها در یک صورت مشکلی برای این بچه‌ها پیش می‌آید؛ آن هم وقتی است که والدین خودشان دائم از اختلاف سنی‌شان حرف می‌زنند و آن را علنا به مسایل و مشکلاتشان مربوط می‌دانند.
دکتر صمیمی:
من ندیده‌ام تا به حال هیچ تحقیق مدونی در این باره انجام شده باشد اما دلیلی وجود ندارد که آن بچه‌ها با همسالان خودشان فرقی بکنند. پدر و مادر اگر در نقش‌های پدر و مادری موفق عمل کنند اهمیتی ندارد که اختلاف سنی پدر و مادر چقدر  بشود. مگر در جامعه نمی‌بینیم مادرهایی را که بیست و چند ساله هستند ولی از الگوهای‌ تربیتی 50 سال قبل پیرویتصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان              www.http://bahar22.com می‌بهاربیست                   www.bahar22.com
کنند؛ بعکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسینا بر این  بینش و شخصیت افراد مهم است.



| *| نوشته شده در یکشنبه 89/7/4 و ساعت 10:5 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

تاثیر فیلم‌های مستهجن بر رابطه زناشویی
در بحث تجویز تماشای فیلم‌های جنسی برای زوجینی که یکی از همسران یا هر دو به سرد مزاجی و بی‌میلی جنسی مبتلا هستند... 


 دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد اما از نظر اینجانب، تماشای فیلم‌هایی که با تصاویر جنسی همراهند، ممکن است در برخی موارد خاص در کوتاه‌مدت موجب تحریک جنسی شود اما در درازمدت به عللی که ه آن اشاره می‌کنم به از هم گسیختگی روابط زناشویی می‌انجامد:


• کاهش اعتماد به نفس:


تماشای فیلم‌های جنسی با توجه به رفتارهای اغراق‌آمیز بازیگران کم‌کم باعث می‌شود زوجین درباره طبیعی‌بودن عملکرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیف‌تر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.


• مقایسه منفی:


جذابیت‌های اغراق‌آمیز و تصنعی چنین فیلم‌هایی گاهی باعث می‌شود جذابیت‌های همسر، کمرنگ شده و با تشدید بی‌میلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز کمتر شود.


• تقلید:

 برخی رفتارهای بازیگران این فیلم‌ها با وجود جذابیت‌های بصری، گاه بسیار دردناک و آسیب‌زننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بی‌رغبتی همسر به روابط زناشویی می‌شود.


• وابستگی:


هرچند در ابتدای امر زوجین با قصد بهبود روابط فیمابین به تماشای چنین فیلم‌هایی می‌نشینند اما در ادامه، یکی از زوجین یا هر دو متوجه می‌شوند که اگر در گذشته وقتی را برای با هم بودن صرف می‌کردند اکنون همه یا بخشی از آن وقت را برای دیدن انواع و اقسام فیلم‌های مستهجن پر می‌کنند و به این ترتیب، فیلم‌هایی که قرار بود باعث نزدیکی بیشتر زوجین به یکدیگر شود اکنون عاملی برای فاصله بیشتر آنها از یکدیگر شده است.

 

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان              www.http://bahar22.comبهاربیست                   www.bahar22.comعکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی




| *| نوشته شده در جمعه 89/7/2 و ساعت 2:49 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar22.com

راز یک ازدواج موفق، بسیار ساده است. همیشه سعی کنید همان طور که با بهترین دوست خوب تان مؤدبانه رفتار می کنید، با همسرتان نیز به همان صورت رفتار کنید. انتخاب همسر مناسب برای ازدواج به منظور رسیدن به زندگی زناشویی سعادتمند، بسیار مهم است. اگر بصیرانه و عاقلانه انتخاب کنید، زندگی تان راحت تر و به شدت رضایت بخش تر می شود اما اگر اشتباه جدی کنید، ازدواج تان ممکن است به شکست بینجامد و برای شما و فرزندانتان، رنج و ناراحتی به همراه بیاورد.


قلب


ازدواج، زمانی موفق محسوب می شود که شما با فردی ازدواج کنید که به اندازه ی شما برای موفقیت در ازدواجش، تلاش کند و از همه مهم تر، شما را دوست بدارد و به رشد و تعالی و افزایش حرمت نفس شما، کمک کند. وقتی کسی را با این مشخصات می یابید، رؤیای تجربه کردن عشق عمیق و موفقیت کامل، در دسترس تان قرار می گیرد.


بیشتر ما در ابتدای زندگی، تلاش مان را برای یافتن شریک آرمانی خود آغاز می کنیم و این مقدمه ازدواج و تشکیل خانواده است اما این جست و جو، اگر چه برای شمار معدودی از خوش اقبال ها، جست و جویی کوتاه و آسان است اما برای بسیاری به آسانی و با سرعت به انجام نمی رسد.


بخشی از این دشواری و شکست، به توقع ها و باورهای ما بر می گردد. ما وقتی که همسر ایده آل خود را می یابیم، از این ترکیب، دایره ای بزرگ تر به وجود می آوریم و بر ظرفیت ها و پتانسیل خود می افزاییم. بنابراین، جست و جوی ما باید برای یافتن یک انسان کامل دیگر باشد، کسی که می شود با او درآمیخت، سهیم شد، رشد کرد و بزرگ شد

.
بیش تر افرادی که در انتخاب همسر، با مشکل مواجه می شوند، به دنبال ویژگی های شخصی هستند در حالی که می بایست به دنبال ویژگی های شخصیتی باشند.


همیشه سعی کنید همان طور که با بهترین دوست خوب تان مؤدبانه رفتار می کنید، با همسرتان نیز به همان صورت رفتار کنید


خیلی ها تنها براساس یک یا دو ویژگی جالب و نادیده گرفتن سایر خصلت ها، دست به انتخاب همسر می زنند. به عنوان نمونه، شوخی طبعی، عاشق طبیعت بودن، زیبا بودن، صادق بودن، محبوب بودن و... هر یک از این ویژگی ها می توانند لذت بخش باشند اما در خوشبختی شما تعیین کننده نیستند.


برای این منظور، می بایست به دنبال شخصیت و منش و رفتار شخص باشید. این رفتار و منش یک شخص است که تعیین می کند او با خودش، شما و در نهایت با فرزندان تان، چگونه رفتار خواهد کرد؟ منش و رفتار، زیربنا و اساس هر رابطه سالمی است.


در این جا، چند ویژگی بنیادی را که می بایست در شخصیت همسر خود به دنبالش باشید، به شما معرفی می کنیم:


خود بودن


در یک ازدواج خوب، زن و شوهر هر دو باید خودشان باشند، هر دو باید از ثبات احساسی و عاطفی برخوردار باشند و لازمه ی این ثبات، این است که زن و شوهر به همان اندازه که با یکدیگر صادق هستند، با خودشان هم صادق باشند.


برخی از جوانان، پیش از آن که هویت خود را درک کرده باشند، ازدواج می کنند. آنان با خود می گویند: «ما ازدواج می کنیم تا به آن چیزی که باید باشیم، تبدیل شویم.»


شمعها


کسی که نیازهای خود را نمی شناسد، چه طور می تواند شریک مناسبی پیدا کند؟ و اگر قبل از شناختن خود و بالطبع شناختن نیازهای خود، ازدواج کند، پس از کشف هویت خود را نمی پذیرد چون با هویت جدید او جور در نمی آید. یک شخصیت متزلزل، ممکن است به سمت کسی کشیده شود که از او حمایت پدرانه یا مادرانه می کند اما شاید اگر این فرد متزلزل، بعدها هویت درستی پیدا کند، دیگر نتواند این رابطه را بپذیرد و آن را به صورت احساس خفقان، حس خواهد کرد. چنین فردی، به زودی احساس خواهد کرد توسط تعهدهای خودش به عنوان همسر یا پدر و مادر، احاطه شده و شروع به شکایت می کند که اگر من مشکل دارم، تقصیر شوهر، زن و یا بچه هاست که به من فرصت پیشرفت نمی دهند. گاهی وقت ها هم ممکن است همسر تصور کند که به راستی تقصیر با اوست بنابراین درصدد تغییر خود برمی آید اما مشکل هم چنان بر جای خود باقی است زیرا مشکل در وجود خود اوست. در واقع، هیچ فردی نمی تواند متوقع باشد که با دیگری زندگی صمیمانه ای داشته باشد مگر این که خودش شده باشد.


خود را دوست داشتن


وقتی خودتان را (در حضور دیگران) دوست می دارید، می توانید استعدادهای تان را بدون ترس یا محدودیت، بیان کنید. هر چه دیگران، شما را بیش تر دوست بدارند، شما بیشتر می توانید خودتان را دوست بدارید. این چرخه ی افزایش عشق و ابراز خویشتن واقعی است.


وقتی خود را دوست نداشته باشید و بر خویشتن حقیقی خود نقاب بزنید، این چرخه در خلاف جهتی که توضیح داده شد،کار می کند و از شدت عشق شما به خود می کاهد. وقتی خود را بیشتر دوست بدارید، می توانید دیگران را بیشتر دوست بدارید.


صداقت


صداقت، درستی و قابل اعتماد بودن، از ضروری ترین اجزای یک رابطه ی سالم است. دانستن این موضوع که می توانید به همسر خود اعتماد کنید، حس امنیت فوق العاده ای به شما خواهد داد چرا که او در همه حال، با شما صادق می باشد. از طرف دیگر، چنان چه در ترس دائمی از دروغ گفتن همسرتان زندگی کنید، هرگز نخواهید توانست در رابطه تان بیاسایید و همواره در تنش، تردید و انزجار، خواهید بود. اثرهای درازمدت عشق ورزیدن به کسی که به او اعتماد ندارید، برای اعتماد به نفس شما و نیز رابطه تان، مخرب خواهد بود

.
در یک ازدواج خوب، زن و شوهر هر دو باید خودشان باشند، هر دو باید از ثبات احساسی و عاطفی برخوردار باشند و لازمه ی این ثبات، این است که زن و شوهر به همان اندازه که با یکدیگر صادق هستند، با خودشان هم صادق باشند.


یکی از مخرب ترین راه هایی که زوج ها می توانند عشق، شور و صمیمیت رابطه ی خود را از بین ببرند، بازگو نکردن حقیقت است.


پیدا کردن همسری که درست و صادق باشد، به معنای جست و جوی کسی است که با خودش صادق باشد و کارها و گفتارش با یکدیگر، هم خوانی داشته باشند، با دیگران صادق باشد و با شما نیز صادق باشد.


یک همسر صادق:


هیچ قسمتی از شخصیت خود را از شما پنهان نخواهد کرد.


این طور نیست که به خاطر دفاع از خود، فقط آنچه را که شما دوست دارید بشنوید، به شما بگوید.


بدون این که مجبور باشید با سیاست و یا با روز، حقیقت را از او بیرون بکشید، خودش تمامی حقیقت را با شما در میان خواهد گذاشت.


هنگامی که همسرتان به طور دائم با شما صادق است، به طور طبیعی به او اعتماد خواهید کرد.


اعتماد به نفس بالا


یکی از رایج ترین و بزرگ ترین اشتباهاتی که به هنگام انتخاب همسر رخ می دهد، توجه به این موضوع است که چه قدر «من» را دوست دارد و چه رفتاری با «من» دارد، به جای آن که دقت کنیم که با «خودش» چه رفتاری دارد.


پرنده ها


کسی که اعتماد به نفس پایینی دارد، عشق می ورزد تا احساس «خوبی» به خود داشته باشد اما کسی از اعتماد به نفس بالایی برخوردار است، چون احساسی خوبی نسبت به خودش دارد، عشق می ورزد.


هرچه اعتماد به نفس همسرتان بیشتر باشد، رابطه ی شما قوی تر خواهد بود. بنابراین مهم است که به دنبال نشانه هایی که حاکی از اعتماد به نفس بالای یک شخص باشد، بگردیم:


باید به دنبال کسی باشید که از آن چه که هست و آن چه که خواهد شد، راضی باشد. عزت نفس واقعی، به انسان حس استواری و قدرت درونی می بخشد. می توانید از او بپرسید، آیا به کسی که هست، افتخار می کند یا خیر؟


هرقدر خودتان را بیشتر دوست داشته باشید، به همان میزان، مشکل تر خواهد بود تا بتوانید از لحاظ جسمانی و یا عاطفی، به خودتان آسیب برسانید. اگر به رفتار او با خودش دقت کنید (غذایی که می خورد، محیطی که زندگی می کند، مراقبت از بدن، متعلقات و...) تمامی این موارد، انعکاس هایی از اعتماد به نفس او می باشد. کسی که با خودش بدرفتار می کنید، با شما نیز همان طور رفتار خواهد کرد.


هر چه قدر خودتان را دوست داشته باشید، کمتر اجازه خواهید داد با شما بدرفتاری شود. دلیل این که «قربانی ها» برای ازدواج، مناسب نیستند نیز همین است. اگرچه این امکان وجود دارد که عشق ورزیدن به آنان، باعث شود احساس کنید مورد نیاز هستید اما بدرفتاری های دیگران با آنان، فقط انعکاس اعتماد به نفس پایین خودشان می باشد.


به دنبال همسری باشید که به جای «فقط» صحبت کردن درباره ی هدف هایش در زندگی، در راستای هدف هایش، اقدامی نیز صورت دهد. با فعالیت ها، پشتکار، اراده و توکل او به خداوند، می توان به راحتی، اعتماد به نفس بالای او را تشخیص داد.

                                                               تصاویر زیباسازی وبلاگ ، عروسک یاهو ، متحرک             www.bahar22.com

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان   بهاربیست                   www.bahar22.com

 




| *| نوشته شده در جمعه 89/7/2 و ساعت 2:47 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

به شوهرم مشکوک هستم

هنگامی که شوهرم به زن دیگری نگاه می کند ، از خانم هایی که در محل کارش با آنها ارتباط دارد  صحبت می کند یا در یک مهمانی با خانم های دیگر صحبت می کند ، تمام این موارد مرا آزار می دهد ،چه کاری انجام دهم؟
 
پاسخ مشاور:


اگر شما خانمی هستید که با پیش آمد تمام موارد بالا ناراحت می شوید و باعث شروع اختلافی جدید بین شما و همسرتان می شود، توصیه می کنیم این مقاله را مطالعه بفرمایید :
 
اگر موارد گفته شده در شما صدق می کند متاسفانه باید گفت شما شخصی مشکوک به روابط همسرتان هستید و این حس در روابط زناشویی مانند یک سم عمل می کند و باعث می شود افکار شما و همسرتان مسموم شود.

چرا هنگامی که همسرتان با زن دیگری صحبت می کند ناراحت می شوید؟

این موضوع تنها بیانگر این است که شما به خودتان شک دارید ، اگر همسر کاملی برای همسرتان بوده اید دیگر نگرانی وجود ندارد جز در موارد نادری که آقایان تمایل به چند همسری دارند در غیر این صورت زمانی که مردی عشق ، محبت و رابطه  زیبایی را تنها در وجود همسر خود می یابد ، هرگز به دنبال زن دیگری نمی رود
 .
شک شما به همسرتان بی مورد است ، تنها او را آزار می دهید و این تفکر را به او القا می کنید که شما به او و رفتارهایش بی اعتنماد هستید به همین دلیل روابط آتی تان سست می شود .
 
این حس از کجا نشات می گیرد؟


شکاک بودن ، حسی است که در نهاد تمام آقایان و خانم ها وجود دارد  اما در بعضی شدت بیشتری دارد بخصوص خانم ها .

شکاک بودن ، نتیجه ی حسی است که در اعماق وجود شما ریشه کرده است . این حس ناشی از کمبود اعتماد به نفس شماست .

زیرا این احساس زمانی آغاز می شود که شما خودتان را کوچک و حقیر فرض کنید . این احساس در مواردی کاملا طبیعی و قابل قبول است اما زمانی که افراط در آن صورت گیرد دیگر قابل تحمل نخواهد بود. خانم هایی که به همسرشان مشکوک هستند ، مدام به دنبال یک سوژه یا رفتار غیر عادی در شیوه ی گفتار یا کردار همسرشان هستند و این رفتار را همان گونه که خودشان دوست دارند تعبیر می کنند و به مقابله با شوهرشان بر می خیزند.

اما چگونه باید از حس شکاک بودن فاصله گرفت؟
 
در ابتدا باید از خودتان شروع کنید . تمام حالات ،رفتار یا گفتار همسرتان که شما را به شک می اندازد را یادداشت کنید .
در مرحله ی بعدی : به تمام مواردی که یادداشت کرده اید پاسخ بدهید چرا با فلان رفتار همسرتان شک وجود شما را در بر می گیرد.

به چه علت به او مشکوک می شوید؟

در این قسمت به عمق وجود خود بنگرید آیا تمام احساستی که شما را منقلب می کند به دلیل حسادت بیش از حد شما نیست ؟
 
آیا شما جزو آن دسته از خانم هایی هستید که دوست دارند شوهرشان تنها محدود به خودشان  باشد یعنی با هیچ زن دیگری ارتباط نداشته باشد چون حسود هستند ؟

اما تا چه زمانی می توانید شوهرتان را محدود کنید؟

در ابتدا ممکن است همسرتان برای سخنان شما اهمیت قائل شود  اما در دراز مدت از شما دوری می کند و به سادگی به شما دروغ می گوید پس از امروز تغییری اساسی در خود به وجود آورید تا دیرتر نشده است .

این موضوع را با همسرتان  در میان بگذارید :

به همسرتان بگویید که با این رفتار یا گفتارت ، من ناراحت می شوم  و باعث می شود که به رابطه هایت شک کنم تا شما را در حل مشکل تان یاری دهد . یا اینکه رفتاری که باعث آزرده شدن شما می شود را ترک کند .

اگر با تمام توصیه های گفته شده ، احساس می کنید مشکل شما حل نمی شود یا مشکل تان حاد تر از توصیه های گفته شده می باشد ، به شما پیشنهاد می کنیم به یک روان پزشک مراجعه کنید تا در بهبود رابطه ی زناشویی تان شما را یاری دهد .

عکس و تصاویر زیبا برای زیباسازی وبلاگ شما -------------- بهاربیست دات کام ------------- bahar22.com ------------ عکس تصاویر زیباسازی وبلاگ فارسی
تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان              www.http://bahar22.comبهاربیست                   www.bahar22.com



| *| نوشته شده در جمعه 89/7/2 و ساعت 2:44 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

بهترین مدت دوره نامزدی و مشکلات غیر قابل پیش بینی آن!
اگر به هر دلیلی، مثلا شبیه به همین چیزی که در «جراحت» می‌بینیم، این اتفاق بیفتد و دختر در دوران نامزدی باردار شود،
‌باید چه کار کرد؟
بهترین مدت نامزدی 6 ماه است
: به نظر شما روابط دختر و پسر در دوران نامزدی چگونه باید باشد؟
اصل مهم در دوران نامزدی، شناخت دو طرف از یکدیگر است. این شناخت شامل آگاهی لازم از تمام اجزای شخصیت طرف
مقابل است؛ به گونه‌ای که جنبه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی و حتی طبقات اجتماعی دختر و پسر نزدیک به هم باشد.
دختر و پسری که با هم آشنا می‌شوند و دوران نامزدی‌ را شروع می‌کنند، باید شناخت از یکدیگر را مقدم بر هر مساله
دیگری بدانند و روابط‌شان بر مبنای همین اصل شکل بگیرد.
: یعنی روابط دختر و پسر در دوران نامزدی باید کنترل‌شده باشد؟
البته! درست است که دختر و پسری که جوان هستند با وضعیت هورمونی و هیجانی‌ای که دارند به سمت همدیگر تمایل
زیادی دارند و بسیار سخت است که احساسات و غرایزشان را کنترل کنند اما آنها باید به آینده‌ای که در پیش خواهند
داشت، بیندیشند. در دوران نامزدی اصل موضوع، شناخت است. حتی اگر دوره نامزدی ثبت قانونی شده باشد و صیغه
محرمیت جاری شده باشد، باز هم دختر و پسر باید روابط کنترل‌شده‌ و سنجیده‌ای داشته باشند؛ چراکه ممکن است که این
نامزدی به هم بخورد یا دختر باردار شود که در هر دو صورت، مشکلات بسیاری برای آنها به وجود می‌آید و البته این مسایل
در فرهنگ ما بسیار پررنگ‌تر و مشکل‌ساز‌تر خواهد بود.
: بهترین مدت برای دوران نامزدی را چقدر می‌دانید؟
دوره نامزدی باید نه کوتاه‌مدت باشد و نه آنقدر طولانی باشد که مثل سریال «جراحت» مشکلات و تبعات زیادی را به همراه
داشته باشد. مناسب‌ترین زمان به نظر من 6 ماه است و در این زمان دختر و پسر باید به صورت معقول و معمول، با شرط
شناخت از هم، با یکدیگر رابطه داشته باشند. این کار بسیار سختی است اما اگر دختر و پسر جوان به اصل واقعیت‌گرایی
معتقد باشند، برای داشتن آینده‌ای بهتر سعی خواهند کرد روابط خود را سنجیده و محدود کنند.
: حالا اگر به هر دلیلی، مثلا شبیه به همین چیزی که در «جراحت» می‌بینیم، این اتفاق بیفتد و دختر در دوران نامزدی باردار
شود، ‌باید چه کار کرد؟
قطعا تحت چنین شرایطی باید خانواده را در جریان گذاشت اما برخی از خانواده‌ها به دلیل تعصباتی که دارند، نمی‌توانند
چنین موضوعی را پذیرا باشند و سریع واکنش نشان می‌دهند. بنابراین لازم است که دختر و پسر این موضوع را با یک
روان‌پزشک یا مشاور مطرح کنند و آن مشاور با شیوه مناسب خانواده را در جریان بگذارد و به آنها آموزش‌های لازم را بدهد.
: به نظر شما ازدواج‌های فامیلی ازدواج‌های موفقی هستند؟
به اعتقاد من اصل ازدواج باید بر مبنای شناخت طرفین از یکدیگر باشد و چنین موضوعی صحت ندارد که ازدواج‌های فامیلی
موفق‌تر هستند. بسیاری از خانواده‌ها به صرف اینکه دختر و پسرشان با هم بزرگ شده‌اند و سال‌هاست همدیگر را
می‌شناسند با ازدواج آنها موافقت می‌کنند و وقتی که آنها وارد زندگی می‌شوند تازه متوجه تفاوت‌ها و اختلاف‌نظراتشان
می‌شوند و اینجا نقطه شروع اختلافات خانوادگی است.
معمولا این ازدواج‌ها، چشم‌و‌گوش بسته است و افراد فقط شناخت ظاهری از هم دارند اما نکته مهم این است که آنها تصور
می‌کنند همدیگر را می‌شناسند. چنین تصورهای غلطی، جوانان را از مسیر شناخت دور می‌کند و زمانی که وارد زندگی
می‌شوند، تازه متوجه تفاوت‌هایشان می‌شوند و اختلاف‌هایشان شروع می‌شود.
مشکلی که در ازدوا‌ج‌های فامیلی زیاد دیده می‌شود، این است که مشکلات زن و شوهر سریع به خانواده‌ها کشیده
می‌شود و مشکلات را دوچندان می‌کنند. از سوی دیگر، بسیاری از اختلاف‌های خانوادگی نیز در روابط زن و مرد تاثیرگذار
است و ممکن است روابط آنها را تیره کند. همچنین بسیاری از مسایلی که در ازدواج‌های فامیلی به وجود می‌آید به دلیل
آنکه سبب برهم خوردن روابط فامیلی نشود، مسکوت می‌ماند و چه بسا افرادی سالیان سال با مشکلی زندگی می‌کنند و
از آن رنج می‌برند اما از ترس فامیل آن را به زبان نمی‌آورند. مساله دیگر در ازدواج فامیلی، مشاوره ژنتیک است. به اعتقاد
من، حتی‌المقدور باید ازدواج فامیلی صورت نگیرد مگر اینکه بر مبنای شناخت صحیح باشد و بعد از آن حتما باید زوجین از
خدمات مشاوره استفاده کنند و علاوه بر آن مشاوره و آزمایش‌های ژنتیک نیز اهمیت دارد 
بهاربیست                   www.bahar22.comتصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان              www.http://bahar22.comبهاربیست                   www.bahar22.com



| *| نوشته شده در سه شنبه 89/6/30 و ساعت 9:6 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

??محور مهم در گفت‌وگوهای پیش از ازدواج

بیشتر مشاجره‌های لفظی میان زن و شوهرها از حرف‌هایی که میان آن‌ها رد و بدل می‌شود، برمی‌خیزد؛ حرف‌هایی که یا نشان‌دهنده‌ی اختلاف نظر درباره‌ی عقاید و سلایق آن‌هاست یا قرار است منجر به یک تصمیم مشترک برای یکی از امور زندگی شود. اما چرا این اختلافات در دوران آشنایی پیش از ازدواج مجال بروز پیدا نمی‌کنند؟

دلیل اول آن است که تا زمانی که دو نفر زیر یک سقف نروند و زندگی مشترکشان را شروع نکنند، کمتر ممکن است حرف‌هایی از این دست پیش بیاید و دلیل دیگر آن‌که اگر هم پیش بیاید، رودربایستی‌ها و ملاحظات باعث می‌شود، طرفین حرف خود را فروبخورند.

پس اگر دختر و پسر در دوران آشنایی پیش از ازدواج در چنین مواردی حرفی پیش بکشند و بدون خودسانسوری و واقع‌بینانه نظر خود را بگویند و نظر طرف مقابل را بشنوند، می‌توانند دوران زناشویی بهتری را برای خود متصور باشند.

دقت کنید که هیچ‌یک از محورهای پیشنهادی گفت‌وگو که در ادامه می‌خوانید، برای ارزش‌گذاری رفتار شما یا طرف مقابلتان نیست؛ هدف، تنها روشن شدن تفاوت‌ها است. تفاوت‌هایی که اغلب یکی از این سه حالت را دارند: مفید و مکمل هم، قابل اغماض و مدیریت، غیرقابل اغماض و مدیریت‌.


محاسن خانواده‌ها؛ محور اول

هر یک از طرفین، ابتدا از نظر خود، محاسن خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده‌ است، برشمرده و سپس به طرف مقابل فرصت دهد تا بگوید آیا او هم مواردی را که به‌عنوان ارزش‌ها و محاسن خانواده‌ی همسر آینده‌اش شنیده است، «ارزش» و «حُسن» می‌داند؟
نکته: ممکن است رفتاری که شما همیشه به‌عنوان یکی از خوبی‌های خانواده و اقوام خود می‌پنداشته‌اید، در نظر همسر آینده‌تان، یک رفتار ناپسند یا مشکل‌ساز تلقی شود.


معایب خانواده‌ها؛ محور دوم

هریک از طرفین، ابتدا باید بر اساس معیارهای عرفی جامعه، معایب خانواده‌ای را که در آن بزرگ شده است، برشمرده و بگوید که آیا این معایب در زندگی شخصی و مشترک با همسر آینده‌اش مشکل‌ساز خواهد بود یا نه؟ (اگر مشکل‌ساز خواهد بود، تا چه اندازه؟)
همچنین صادقانه بگوید که افکار و رفتار خودش نیز تحت تأثیر این خلقیات غلط خانوادگی هست یا نه؟ (اگر تحت تأثیر است، تا چه اندازه؟)
سپس طرف مقابل بدون تعارف و رودربایستی باید بگوید که آیا می‌تواند با چنین روحیاتی کنار بیاید یا نه؟

زمان بچه‌دار شدن؛ محور سوم

هریک از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی زمان بچه‌دار شدن بگوید.
ممکن است شما معتقد باشید بلافاصله پس از ازدواج باید بچه‌دار شد. این عقیده تنها مختص به کسانی که دیر ازدواج می‌کنند و نگران فاصله‌ی سنی خود و فرزندشان هستند نیست، بل‌که کسانی هم هستند که معتقدند با زود آمدن بچه، زن و شوهر بیشتر وابسته‌ی هم می‌شوند و رفتارهای کودکانه‌ی خود را زودتر کنار می‌گذارند.
در این میان عده‌ای هم معتقدند همین‌طور که زندگی سر و سامان می‌گیرد، بچه‌ی زودآمده هم از آب و گل در می‌آید و همه‌ی دردسرهای اول زندگی با هم تمام می‌شود.
اما شاید طرف مقابل شما از آن‌هایی باشد که معتقدند چند سال اول زندگی را باید در غیاب بچه خوش بود و گشت و گذار کرد یا از آن‌هایی که عقیده دارند تا رفاه کامل برقرار نشود، نباید بچه‌دار شد. پس در این موارد به صراحت صحبت کنید.

تعداد بچه‌ها؛ محور چهارم
هریک از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی تعداد بچه‌ها بگوید.
ممکن است شما معتقد به تک‌فرزندی باشید و معتقد باشید یک ده آباد بهتر از صد شهر خراب است و یا اصلا حوصله‌ی بیش از یک بچه را نداشته باشید.
شاید هم برعکس؛ عقیده داشته باشید که بچه‌ی یکی‌یک‌ دانه، خل و دیوانه می‌شود و بچه باید هم‌بازی داشته باشد و یا بیش از یکی باشد تا در سنین بالاتر تنهایی شما را بیش‌تر پر کند.
حالت دیگر این است که شما معتقد به جوری جنس باشید؛ یعنی بگویید بچه‌دار شدن را باید حتی‌الامکان تا وقتی هم که فرزند پسر داشت و هم فرزند دختر ادامه داد.
پس عقیده‌ی ‌خود را ـ هرچه که هست ـ در این مورد پنهان نکنید.

تربیت بچه‌ها؛ محور پنجم
هریک از طرفین باید نظر خود را درباره‌ی نحوه‌ی تربیت بچه‌ها بگویند.
ممکن است شما معتقد باشید که هنوز هم روش‌های سنتی تربیت و سخت‌گیری به بچه از همان سنین طفولیت، مطمئن‌ترین راه برای حفظ او در مسیر صحیح رشد فکری است.
شاید هم معتقد به روش‌های نوین تربیتی باشید و یادگیری روش درست تربیت بچه را مستلزم مطالعه‌ی کتاب‌های روان‌شناسی تربیت بدانید.
کسانی هم هستند که می‌گویند باید کتاب‌های تربیتی را خواند اما این روش‌ها را با در نظر گرفتن واقعیات و شرایط فرهنگی جامعه به‌کار بست.
در هرحال فراموش نکنید که در بحث تربیت، جدال سخت‌گیران و آسان‌گیران و نیز نبرد سنت و مدرنیزم یکی از زمینه‌های بروز اختلاف است.

دایره‌ی همدلی و پایبندی؛ محور ششم
همدلی و پایبندی برای هرکس تعریف خاص خود را دارد.
ممکن است شما نوع برخورد یا نوع پوشش همسرتان در محافل خانوادگی یا عمومی را نشان‌دهنده‌ی میزان پایبندی او به زندگی مشترکتان بدانید.
یا ممکن است شما به همسرتان اعتماد کامل داشته باشید، اما باز هم به‌خاطر ناپسند شمردن رفتارهای برخی اشخاص دیگر ـ اعم از مرد و زن و فامیل و غیرفامیل ـ متوقع همدلی و همکاری او در محدود کردن ارتباطات‌ خود با آن‌ها باشید.
این هم ممکن است که شما نگران گذشته‌ی نامزدتان باشید.‌
اما درهرحال دو چیز را از یاد مبرید:
اول این‌که؛ هرگز نمی‌توانید متوقع قطع ارتباط همسرتان با والدینش باشید.
دوم این‌که؛ از ماجراهای گذشته‌ی خود، آن‌چه را که ممکن است در آینده برای زندگی مشترکتان مشکل‌ساز شود، ناگفته نگذارید و متقابلا به نامزدتان نیز این را یادآور شوید، اما در گذشته‌ی یکدیگر بیش از این جست‌وجو نکنید.
 

خرج کردن؛ محور هفتم
از نظر شما چه هزینه‌هایی خرج لازم و چه هزینه‌هایی خرج زائد هستند؟
ممکن است کاری که شما به حساب صرفه‌جویی خود می‌گذارید، همسر آینده‌ی شما به پای خساست شما بگذارد.
در اطراف خود، چه کسی را ولخرج، چه کسی را خسیس و چه کسی را مدبر می‌دانید؟ نمونه‌هایی از ولخرجی، خساست و تدبیر آن‌ها را مثال بزنید.
مثلا ممکن است شما هدایا و کادوهای متقابل مناسبتی را باعث افزایش محبت بین اعضای خانواده یا اقوام بدانید و ممکن است آن را نوعی ولخرجی و عرصه‌ای برای بروز چشم و هم‌چشمی‌ها تلقی کنید.
شاید هم نفس عمل را ستایش کنید اما معتقد باشید که باید در هر مورد، فراخور حال عمل کرد.
یا ممکن است صرف ناهار و شام را در بیرون از منزل، یک تفریح خوب یا یک ولخرجی بی‌مورد به حساب آورید.
نظرتان در مورد خرج کردن برای سرگرمی‌هایی مثل مسافرت، شهربازی، سینما، تآتر، گالری‌های هنری و کنسرت‌های موسیقی یا میهمانی دادن چیست؟

پیشرفت مالی؛ محور هشتم
آیا شما فکر می‌کنید که طی هر یک‌ سال باید پیشرفت‌های مهمی در زندگی‌تان محقق شود یا در عرض کمتر از یک ‌سال؟
آیا شما فقط خودتان را به عنوان مدیر برنامه‌های کاری و مالی خود قبول دارید یا همسرتان را نیز به ‌عنوان کسی که از مسائل کاری و مالی شما خبر دارد، مشاور و حتی مدیر خوبی برای برنامه‌های‌تان می‌دانید؟
به عنوان مثال؛ آیا شما فکر می‌کنید فعلا بیش از این نمی‌توان برای تغییر شرایط مالی و ارتقای وضعیت شغلی کاری کرد یا معتقدید که دو فکر بهتر از یک فکر جواب می‌دهد و همفکری با همسرتان در این مورد، می‌تواند منشاء تحول باشد؟
آیا شما معتقدید که زن نیز باید در این مسیر با شوهر خود همراه شود و بیرون از خانه شغلی داشته باشد؟
نهایت پیشرفت برای شما چیست؟ تصاحب یک خانه‌ی مناسب و یک اتومبیل؟ تصاحب یک خانه مجلل در بالای شهر و یک اتومبیل مدل‌بالا و یک ویلا در منطقه‌ای خوش‌ آب و هوا؟ یا…؟

اوقات فراغت و امور منزل؛ محور نهم

به نظر شما ایام تعطیل و اوقات فراغت برای چه کاری است؟
امور منزل و کارهای عقب‌افتاده؟ استراحت؟ تفریح؟ مطالعه؟ اهمیت هرکدام از این موارد برای شما چه‌قدر است؟ بیشتر اهل کدام‌یک از این کارها هستید؟
آیا حاضرید وقتی که نیاز به استراحت ندارید، بدون دلخوری از سر رفتن حوصله‌تان، فرصت استراحت به همسرتان بدهید؟
به نظر شما همکاری شوهر در انجام امور منزل ـ جمع ‌و جور، رُفت ‌و روب، شست ‌و شو، آشپزی، خرید مایحتاج روزانه، امور بچه‌ها و… ـ تا چه‌‌ اندازه باید باشد؟ برای روشن شدن این میزان، درصد بگویید.
چه کارهایی برای اوقات فراغت روزانه و چه کارهایی برای ایام تعطیل مناسب‌اند؟
تماشای فیلم را در منزل ترجیح می‌دهید یا سینما؟
مطالعه را مفید می‌دانید یا ضروری؟
چه‌قدر میهمانی رفتن یا میهمانی دادن را دوست دارید؟
دوست دارید چه‌مقدار از اوقات فراغت خود را دو نفری و چه‌مقدار از آن را در جمع دوستان و آشنایان بگذرانید؟
چه‌قدر اهل سفر هستید و چه‌ گونه مسافرتی را دوست دارید؟
آیا قدم زدن در کوچه‌ها و خیابان‌های شهر را دوست دارید؟
آیا…؟

صمیمیت و احترام؛ محور دهم
دایره‌ی پرهیز از توهین و حفظ احترام طرفین در هنگام بروز اختلافات و مشاجره‌های لفظی را چه‌گونه ترسیم می‌کنید؟
آیا درصورت بروز مشاجره‌ با یک شخص، معمولا آن را محدود به موضوع مورد اختلافتان با او می‌کنید، یا کل شخصیت و کل رابطه‌ای را که با او دارید، زیر سوال می‌برید؟
ابراز علاقه، عشق و محبتِ همسرتان به شما باید چه‌گونه باشد؟ با حرف‌های محبت‌آمیز؟ با دادن هدیه؟ با کمک در انجام کارهای شخصی شما؟ با ناز و نوازش و رفتارهای زناشویی؟
توقع دارید همسرتان هرکدام از این کارها را با چه فواصل زمانی و در چه اوقاتی برای شما انجام دهد؟
تا چه اندازه آمادگی پیش‌قدم شدن برای انجام هرکدام از این کارها را دارید و تا چه اندازه متوقع‌ هستید همسرتان در این موارد پیش‌قدم شود؟

نکاتی بیشتر...


نیاز به ازدواج در روان انسان ها وجود دارد؛ ما نیازمند به زندگی با جنس مخالف هستیم؛ نیازمند آنیم که تا زمانی که زنده ایم از تنهایی نجات پیدا کنیم. اما ازدواج اگر در چهارچوب منطقی و درستی نباشد، به جای اینکه آرامش دهنده باشد آرامش را بر هم می زند و یا به جای اینکه با کسی رابطه عمیق و صمیمانه ای پیدا کنیم، ممکن است حتی همیشه هم با او زندگی کنیم، اما کاملا تنها باشیم. بنابراین، باید چهارچوب های اساسی انتخاب همسر را به خوبی بدانیم تا با انتخاب درست به نیازهای بیولوژیک و روانی خود، پاسخ صحیح دهیم.


:: تناسب خانوادگی

به طور کلی، انسان ها در بستر خانوادگی شکل می گیرند. چهارچوب خانواده و آنچه که به عنوان شکل گیری شخصیت در خانواده وجود دارد، از خانواده ای به خانواده دیگر فرق می کند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتی ای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی می گذارد؛ چرا که نقش تربیت در شکل گیری شخصیت مهم است. جان واتسون (پدر علم روان شناسی) می گوید: 50 نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیت هایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه می خواهید؟! من مطابق سفارش شما 20 سال بعد این افراد را تحویل می دهم. در واقع او می خواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگ تری از زمینه های دیگر مثل ژنتیک یا زمینه های خاص دیگر دارد.

خانواده نقش مهمی در شکل گیری شخصیت دارد، بنابراین افراد در انتخاب همسر، زمانی در کنار کسب نیازهای روانی (که به مراتب مهم تر از نیازهای بیولوژیک هستند)، درست پاسخ می گیرند و از اضطراب جدایی یا ترس از تنهایی نجات می یابند که دو نفر برای انتخاب یک زندگی مشترک بعنوان همسر، از نظر خانوادگی متناسب با هم باشند. چنان که اشاره کردیم خانواده (بنا به تربیتی که روی فرزندش دارد) نقش مهمی در شکل گیری شخصیت او ایفا می کند و این مسئله این روزها بسیار نادیده گرفته می شود، چرا که دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی می بینند؛ ساده ترین شکل آن این است که در دانشگاه با هم آشنا می شوند، در حالی که نمی دانند طرف مقابلشان محصول چه خانواده ای است! در شکل دیگر در یک برخورد همدیگر را می بینند در حالی که هر دو، دوست دوستان شان هستند و شناخت دیگری از یکدیگر ندارند یا به صورت تصادفی، با هم آشنا می شوند.

انسان ها، محصول خانواده شان هستند؛ پس بهتر است در زمان گزینش همسر، او را از داخل بستر خانواده دیده و انتخاب کنند و دقت کنند که آیا فرد مورد نظر، از نظر خانوادگی با آنها تناسب دارد یا خیر؟ در اینجا، مفهوم خانواده زمینه های تربیتی را باز می کند. مثلا فردی می گوید که ما از نظر خانوادگی به هم می خوریم. آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوه های تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده اند و به این نتیجه رسیده اند؟ گاهی 2 نفر با هم ازدواج می کنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوه های تربیتی آنها متفاوت است! مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد.

فرض کنیم مادر پسر 30 سال است که زندگی کرده ولی هیچ چیز متعلق به او نیست و فقط وظیفه اش این بوده که بشوید، بپزد، بزرگ کند. پسری که نگاهش به زن این گونه شکل گرفته است با دختری ازدواج می کند که در ساختار خانواده اش مادر، همه کاره بوده و تعیین تکلیف می کرده است؛ در نتیجه در زندگی این دو نفر، پسر آن نگاه را نسبت به همسرش دارد و دختر آن انتظار را. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند. این زوج پس از مدتی در بهترین حالت پایشان به جلسات مشاوره کشیده می شود و در بدترین حالت به علت اختلافات شدید از دادگاه ها سردر می آورند.

:: تناسب فرهنگی


ما تناسب فرهنگی داریم، آنها از نظر فرهنگ با ما متفاوت اند؛ راستی فرهنگ یعنی چه؟ فرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف می کند. آن، به ما می گوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگ ها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق می کند. به عنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذری ها بسیار متفاوت تر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالی هاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.

انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار می شویم این فرهنگ ماست که می گوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچ کاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصله های فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیات شان (که ذکر شده و خواهد شد) با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود است! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونه ای هم فرهنگ می شوند
.


:: تناسب شخصیتی


هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر 2 نفر که ازدواج می کنند، تفاوت های شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی می شوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برون گراست و راحت ابراز احساسات و عواطف می کند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج می کند که انسانی درون گراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است. این دو در طولانی مدت دچار مشکل می شوند؛ با هم هستند ولی احساس تنهایی می کنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر می شوند ولی به تدریج از هم فاصله می گیرند چون با هم تناسب ندارند و نمی توانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.

:: تناسب اعتقادی


اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و بخاطر هیچکس نمی آیند و بروند. اگر 2 نفر که با هم ازدواج می کنند، این تناسب را ندارند، بدانند که اعتقادات تغییری نمی کند مگر بر اساس شناخت. به عنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج می کند و می گوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد. حجابی که به خاطر پسر می آید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچک ترین اختلافی پیش آید، برداشته می شود. وقتی انسان محجبه و نمازخوان می ماند که اعتقاداتش را پیدا کند، نه اینکه صرفا به خاطر نگاه داشتن حرمت شخص دیگری آنهم بصورت مقطعی باشد. اگر فردی بی اعتقاد است، باید در ابتدا حوزه آشنایی او را پیدا کرد تا او با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.

:: تناسب تحصیلی


این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا می تواند باشد)، جزء مسائلی است که می گوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه می توانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمی آید. اگر دختر فوق لیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد (در حالی که به غلط جا افتاده که شوهر باید بالاتر باشد) ولی اصولا بهتر است که هر دو هم سطح باشند. گاهی2 نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا می شوند و ازدواج می کنند. پسر دکترا می گیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کم کم از هم فاصله می گیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت می شود.

:: تناسب اقتصادی، اجتماعی


طبقه اقتصادی، اجتماعی یک نوع نگرش به زندگی ایجاد می کند. وقتی 2 نفر از لحاظ طبقه اقتصادی، اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است. گاهی آدم هایی متعلق به طبقه اقتصادی، اجتماعی بالا نیستند ولی با فعالیت های اقتصادی، اجتماعی به این طبقه می رسند و صاحب خانه، ماشین، ویلا و... می شوند. اما مردم در یک برخورد یا یک نگاه به آنها می گویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این موضوع می کند. طبقه اقتصادی، اجتماعی به انسان ها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی می دهد. بنابراین وقتی 2 نفر از 2 طبقه اقتصادی، اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل بتدریج دچار مشکلات بسیار می شوند.

:: نقش رضایت والدین


از آنجا که عدم رضایت والدین تا سال های بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که می خواهند ازدواج کنند، حتما خانواده هایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد. باید دلایل مخالفت را دانست چرا که اغلب تجربه آنها باعث می شود که دلایل درستی را مطرح کنند و نباید عدم رضایت را سرسری گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاش ها راضی نشدند، شایسته است تا گرفتن رضایت صبر کنند یا به ازدواج دیگری فکر کنند. چرا که حقیقت امر این است که رضایت والدین تا زمانی که زندگی می کنند تأثیر خودش را دارد. بنابراین ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی انسان است. بدیهی است جدی گرفتن این مسئله و دقت در تمام جوانب می تواند زندگی موفقی را رقم بزند. در غیر اینصورت، پشیمانی و پریشانی نتیجه ازدواج عجولانه خواهد بود.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.:: عاقلانه ازدواج کن تا عاشقانه زندگی کنی ::.
 دکتر علی شریعتی

 

بهاربیست                   www.bahar22.comتصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوان




| *| نوشته شده در سه شنبه 89/6/30 و ساعت 8:57 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )

بهترین هدیه به همسرانتان ابراز علاقه به آنهاست.


 اوایل زندگی ، آنقدر به من علاقه داشت که حتی حاضر نبود ، بدون من غذا بخورد ، علاقه همسرم به حدی بود که روزی چند بار از محل کارش با من تماس می گرفت . نکات فوق ، نمونه ای از جملاتی است که بارها از مراجعان شنیده می شود . آیا شما هم فکر می کنید علاقه همسرتان کم شده است ؟ یکی از مواردی که موجب بروز آسیب های جدی در ارتباط زوج ها می شود ، این است که یکی از آنها ، یا حتی هر دو طرف ، احساس می کنند . همسرشان به آنها بی توجه شده یا علاقه اش کاهش یافته است. فردی که چنین تصوری دارد ، احساس بی ارزشی می کند ، یا حتی احساس امنیت خود را نسبت به زندگی مشترک از دست می دهد . این احساس ، زمانی نقش تخریبی بیشتری پیدا می کند که زن یا شوهری که این نگرش را دارد ، سعی کند رفتار فرد مقابل را با بی توجهی جُُُُُُُُُُُُُُُُبران کند . بسیاری از افرادی که به همسر خود بی توجهی می کنند ، دلیل رفتاشان را گرفتاری های روزمره ذکر می کنند ، در حالی که اگر ما بدانیم ایجاد ارتباط رضایت بخش با همسر ، موجب می شود در مقابله با مشکلات نیز قدرت بیشتری داشته باشیم ، هر گز محبت خود را از او دریغ نخواهیم کرد .
در ادامه ، ذکر این نکته بایسته است که ابراز علاقه در هر دوره ، شکلی متفاوت می یابد . به زبان دیگر ، شاید همسرشما هنوز به شما ابراز علاقه می کند ، ولی شکل آن با گذشته متفاوت شده است . مثلاٌ شاید زمانی که امکان آن فراهم بود ، هر هفته با یکدیگر به تئاتر می رفتید ، ولی شاید امروز دوست دارد با شما بیشتر صحبت کند از سوی دیگر ، یکی از اشتباهات رایج به ویژه در میان زوجهای جوان این است که رفتارهایی را ابتدای ازدواج انجام می دهند که امکان ادامه آن وجود ندارد ؛ مثلاً وقتی شما و همسرتان با هم در یک ظرف غذا می خورید و این را نشانه عشق به یکدیگر می دانید ، مطمئن باشید این رفتار را در آینده ای نه چندان دور باید ترک گویید ، یا اگر چند بار در روز با همسرتان تماس می گیرید ، ممکن است در وضعیتی قرار گیرید که امکان ادامه این عمل وجود نداشته باشد
.
در این حالات ، مشکل از آنجا شروع می شود که زن یا شوهر ، ترک این رفتار را به حساب کم علاقه شدن همسر خود بگذارند
.
بنابراین ، توصیه می شود حتماً رفتارهایی را انجام دهید که امکان ادامه آن وجود داشته باشد . این وضعیت گاهی درباره خرید هدایا هم صادق است . به صورتی که افراد معمولا اوایل ازدواج هدایای گران قمیتی به همسر خود می دهند ، در حالی که سالهای بعد ، امکان خرید چنین هدایایی را از دست می دهند ، این نیز یکی از مواردی است که موجب می شود برخی همسران احساس کنند علاقه طرف مقابل به آنها کم شده است . اگر می خواهید لذت بیشتری از زندگی مشترک ببرید ، حتماً به نکات زیر عمل کنید
:
? - از ابراز علاقه به همسرتان خجالت نکشید . ابراز علاقه نشانگر میزان دوست داشتن شماست
.
?نگویید علاقه ام را با رفتارم نشان می دهم . برای ابراز علاقه باید از کلمات استفاده کرد
.
?هیچگاه اجازه ندهید مشکلات زندگی ، شما را از همسرتان دور کند
.
?همیشه ابراز علاقه به همسر ، بهترین هدیه به اوست . این هدیه مجانی را از او دریغ نکنید
.
?
اگر در ابراز علاقه به همسرتان ناتوان هستید ، یا روش آن را نمی دانید ، حتماً به یک مشاوره امور خانواده مراجعه کنید

 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ @@@@@@

 

 

رفتار مرد با همسر خود از منظر روایات

 بعد از انعقاد عقد نکاح و گره خوردن دو شخصیت زن و مرد با یکدیگر و ساختن یک خانواده، تعامل و رفتار متقابل زوجین با یکدیگر نقش منحصری در بقا و تکامل و تعالی خانواده ایفا می‌کند که ابتدا گفتار و رفتار شوهر را با زن مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهیم، سپس به حق شوهر بر زن می‌پردازیم.

حسن معاشرت
هیچ تردیدی نیست که اولین خواسته زن حسن معاشرت شوهر با اوست؛ یعنی زبان خوش و رفتار خوب. این حداقل واسته ای است که زنان در تعامل زناشویی و همسرداری سخت بدان نیازمند هستند و اسلام نیز بدان اهتمام داشته و حتی حسن معاشرت مرد با زن را نشانه ایمان و تقوای او قرار داده است که چنانچه مرد با اهل خانه سوؤ رفتار داشته باشد، دچار عذاب الهی خواهد شد.
در کتاب من لایحضره الفقیه، ج ?، ص ??? از امام صادق (ع) روایت شده است که: «خداوند به مردی که با زوجه خود حسن رفتار داشته باشد، لطف و مرحمت خواهد داشت؛ چرا که خداوند مرد را قیم بر زن قرار داده است» و همچنین از رسول خدا(ص) نقل شده است: «بهترین شما کسانی هستند که بهترین برای زنان خود باشند و من بهترین برای زنان خود هستم» و در روایت دیگری آمده است: «بهترین شما، بهترین برای خانواده اش است و من بهترین شما برای خانواده خود هستم

برخورد شوهر با همسر در محیط خانواده بسیار اهمیت دارد تا آنجا که مبنای عذاب اول قبر بدرفتاری با اهل خانه است و هیچ کس، هر قدر که ایمان داشته باشد از این عذاب خلاصی ندارد
.
سعدبن معاذ و بدرفتاری با خانواده سعدبن معاذ، رئیس قبیله اوس در مدینه بود. او از اصحاب و یاران نزدیک پیامبر (ص) بود و در جنگهای بدر، احد و خندق همراه آن حضرت شرکت داشت. سعد بسیار مورد احترام پیامبر می‌بود و حضرتش ایشان را حاکم در قضیه بنی قریظه قرار داد. سعدبن معاذ در سال پنجم هجرت پس از جنگ خندق در اثر جراحتی که در بازوی خود داشت دچار خونریزی شدید شد. هنگامی که پیامبر(ص) از زخم سعد با خبر شد به عیادتش آمد و او را در آغوش گرفت و در حالی که خون دست سعد به سر و صورت رسول خدا(ص) می‌پاشید، سر او را به دامن نهاد و پارچه سفیدی روی او کشید که هرگاه صورتش را می‌پوشانید پاهایش برهنه بود و اگر پایش را می‌پوشانید، صورتش برهنه می‌ماند، آنگاه برای او دعا کرد: «بار خدایا! سعد در راه تو جهاد کرده و پیامبرت را تصدیق کرد، روح او را به خوبی بپذیر
».
سعد در اثر زخم تیری که به دستش رسیده بود در?? سالگی درگذشت و در بقیع، پای دیوار خانه عقیل بن ابی طالب به خاک سپرده شد. وقت صبح که رسول خدا(ص) از خواب برخاست، جبرئیل نازل شد و عرضه داشت: «یا رسول ا...، چه کسی از امت تو از از دنیا رفته است که ملائکه آسمان روح او را به یکدیگر مژده می‌دهند»؟ حضرت فرمود: «خبر ندارم

جز آنکه سعد معاذ مریض بود» سپس به مسجد تشریف بردند و پرسیدند: «سعد چه شد»؟ مردم گفتند: وفات کرد. حضرت نماز صبح را خواند و از مسجد به سوی منزل سعد رفت. وقتی که وارد شد دید خانواده سعد مشغول غسل دادن او هستند، سپس جنازه را در تابوت گذاشتند. حضرت طرف جلو تابوت را گرفت و در بیرون از منزل برزمین گذاشت و جنازه سعد را تا اول بقیع تشییع کرد.
حضرت فرمود: «قسم به آن کسی که جانم در دست اوست! تابوت او را ملائکه حمل کردند و هفتاد هزار فرشته برای تشییع جنازه سعد فرود آمدند که تا کنون به زمین نیامده بودند
».
برای سعد قبری در پای دیوارخانه عقیل بن ابی طالب حفر کردند. سپس رسول خدا (ص) شخصا داخل قبر شد و لحد قبر را چید و فرمود: «گل نرم بدهید». آنگاه تمام شکافهای میان خشتها را محکم و مسدود کرد و فرمود: «هر چند می‌دانم به زودی خراب می‌شود ولی خدا دوست دارد که بنده اش هر کاری انجام می‌دهد محکم کند». در این هنگام قبر ساخته و

با ریختن خاک با زمین هموار شد. مادر سعدبن معاذ که در کناری نشسته بود، گفت: «هنیئا لک الجنه» (بهشت بر تو گوارا باد). در میان بهت و تعجب همگان ناگهان پیامبر فرمود: «مادر سعد! خاموش باش. از خدا چه توقع داری؟ قبر، فشار سختی به سعد داد که اگر قرار بود کسی از این فشار خلاصی یابد سعد نیز می‌باید از آنان باشد.» مردم با تعجب بیشتری پرسیدند: یا رسول ا...، درباره سعد رفتاری کردید که درباره هیچ کسی چنین نکردید؛ چرا که جنازه اش را با پای برهنه و بدون عبا تشییع نمودید.
حضرت فرمود: «چون فرشتگان چنین بودند، من هم از آنان پیروی کردم و دستم در دست جبرئیل بود، هر جا را او می‌گرفت، من نیز می‌گرفتم». تعجب مردم از حد گذشته بود و پرسیدند: با این همه احترام و تجلیل فرشتگان الهی، چگونه قبر، سعد را فشار داد؟

حضرت فرمود: «این مهم به خاطر بدرفتاری و بداخلاقی سعد با خانواده اش بوده است که در طول زندگی مشترک، حسن معاشرت با خانواده خود نداشت». (طبقات، ج ?، ص ? به بعد)
هیچ مرد مسلمانی که واقعا ادعای ایمان دارد حق ندارد به همسر خود توهین کند و یا در بین جمع خانواده او را تحقیر کند. یقین بدانید نشانه ایمان مرد خوش رفتاری با زن است و زن خانه باید از روی عشق و علاقه، شوهرش را دوست بدارد، نه این که از باب ضرورت شوهر داشتن او را تحمل کند

 

تصاویر زیبا سازی وبلاگ           Www.bahar22.com       خدمات وبلاگ نویسان جوانبهاربیست                   www.bahar22.com




| *| نوشته شده در دوشنبه 89/6/29 و ساعت 3:22 عصر توسط مهرناز | نظرات ( )
<   <<   11   12   13      >