خداعظیم نیست ، او عظمت است . خدامهربان نیست ، اومهربانی ست . خداعاشق نیست ، اوعشق است و این عظمت و مهربانی توسط ما فرصت حضور می یابد وقتی دست ناتوانی را می گیریم و یا با عشقی خالصانه به حرف های انسانی تنها و درمانده گوش می سپاریم و گره از کار کسی می گشاییم . جهان در انتظار ظهور همه ماست . کار خداخلق انسان بود و رسالت انسان تجلی خداوند برزمین . انسان نردبانی ست که از طریق آن ، خداوند از فراز آسمان در زمین تجلی می یابد . ماعظیم تر از آن هستیم که می پنداریم .
مادامی که شما فکر مثبت دارید ، بین تمام اجزای سلول تان عشق ، مهر ،صلح ،وفا ، صفا و خوشبینی حاکم می گردد و با تمام سلول های مجاور ، هماهنگ شده و به یک خویشتن بسیار بالا می رسید .
کسی که در ذهن و قلبش خشم و کینه و انتقام در جریان است ، در آینده دچار بحران روحی می گردد . زندگی می کند ، اما بیچاره در درونش غوغایی برپاست ! همه انسان ها وقتی پا به این دنیا می گذارند ، فرصت های شگفت انگیز و مهم و موقعیت ارزنده یی برای زندگی زیبا و با طراوت ، لذت بردن و عشق ورزیدن را دارا هستند . عظمت دنیای درونی این انسان ، آن قدر پیچیده و منظم است که ، به همان عظمت و پهناوری جهان خارج می ماند.
مادامی که شما فکر مثبت دارید ، بین تمام اجزای سلول تان ،عشق ، مهر ،صلح ،وفا ، صفا و خوشبینی حاکم می گردد و با تمام سلول های مجاور ، هماهنگ شده و به یک خویشتن بسیار بالا می رسید ، زیرا این بار، سلول های شما هم به کمکتان آمده اند و شما را وادار به کار خوب ،شجاعت ، شهامت ، صبر و ایثار می کنند و به مرور ،روز به روز موفق تر و زنده تر می شود به دلیل اینکه تمام وجودتان اندیشه مثبت است ، انسان ها به شما گرایش پیدا می کنند ، کارهایتان بهتر پیش می رود و احساس می کنید خدا به شما روکرده است . در حقیقت همین طور است ، زیرا خدا همه مثبت گرایان را دوست دارد ، چرا که خودش خدای مثبت است و همه جا از زیبایی خلقت خویش صحبت می کند ولی اگر شما انرژی منفی داشته باشید ، در سلول های شما ناامیدی ، دلسردی ، خشونت ، غم ، تعارض و بدبینی رسوخ می کند و حتماً سلول های شما حق و حرمت همدیگر را رعایت نمی کنند .
این بدبینی برهمه آنها چیره می شود و آنها را در کام خود فرو می برد و در نهایت به جای اینکه شاهد معجزه باشید ، خود را بیمار و منزوی می بینید، مسلماً سلول های نامتعادل ، موادسمی وارد بدن می کند و آرام آرام سلول های بدن انسان می میرند و آنجاست که شخص ناامید، آرزوی مرگ دارد ، زیرا سلول ها در روح و روان او فریاد مرگ بر می آورند . پس کسی که در ذهن و قلبش خشم و کینه و انتقام در جریان است ، در آینده دچار بحران روحی می گردد . زندگی می کند ، اما بیچاره در درونش غوغایی برپاست ! زندگی اش از تعادل و توازن خارج می شود و به دنبال گمشده ی خویش می گردد ، شاید این گمشده همان سقوط و نابودی باشد!
پس ای انسان ! ای زیباترین مخلوق هستی ، ای فتبارک الله احسن الخالقین ! ای موجودی که خدایت بهترین هدیه – به نام عقل – به توداده ! ای موجودی که در بین میلیون ها موجود ، سخن می گویی ! ای موجودی که در بین میلیون ها انسان می خندی ، می فهمی ، قدرت فهم و تفکر و تعقل داری ! با خودت خلوت کن ، ببین که هستی ، خودت را دست کم گرفته ای ، خودت را گرفتار کرده ای ،خودت را با دستهای خودت خفه می کنی ! چشم هایت را بازکن . دنیا خیلی زیباست ،فقط مهم آن است که تو آن را زیبا ببینی .
بنگر خداهستی را چه قدر زیبا آفریده است . هرچه بخواهی ، در ید قدرت توست ، همه از آن توست فکر کینه ،انتقام ،بدبینی ،دروغ ، کلاهبرداری ، دزدی و ... رااز سر خود بیرون کن . برای چه خود را آزاد می دهی ؟ نگاهت راعوض کن به قول گاندی : " از گناه بیزار باش ، اما گناهکار را دوست داشته باش ! خوشبین باش ! او خدای خیلی بزرگ و بخشنده یی دارد ، شاید گناهش بخشیده شود . بنگر خداهستی را چه قدر زیبا آفریده است . هرچه بخواهی ، در ید قدرت توست ، همه از آن توست .ماهی یی که در دریا شنا می کند روزی در دست توست ، مرغی که به امید فردا دانه می خورد ، فردا مال توست . بره یی که در چراگاه خوابیده است ، دانه ریحانی که سراز خاک در آورده ، چشمه یی که از آن آب می جوشد ، گلی که بر شاخه ی درخت است ، فردا میوه اش از آن توست .