ای عزیزترین ..
وقتی تو هســــتی
همه چیز هســـت ... همه چیز
از ماســـه ها ... تا زمان
از درخت .... تا باران
تا تو هســـتی همه چیز هست
تو هســـتی تا من باشــــم
اگر باران بودم انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم
اگر اشک بودم مثل باران بهاری به پایت می گریستم
اگر گل بودم شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم
اگر عشق بودم آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم
ولی افسوس که نه بارانم نه اشک نه گل و نه عشق
اما هر چه هستم دوستت دارم
آخرین ستاره ی آسمان راشمردم
اما شمردن زیبایی تو را نمی توانم
من تاخانه ی غروب خورشید پیش رفتم
اما هیچگاه خانه ی توراندیدم
دیشب خوابت رادیدم
نه زیباییت نه خانه ات
فقط حسرتی که چراخواب زندگیه همیشه گیم نبود
چراخوش ترین لحظات زندگی دریک خواب کوتاه خلاصه شده
می خواهم برای همیشه بخوابم
هیچ چیزمهم نیست
فقط تو برای من مهمی
تقدیم به یه دونه عشق زندگیم
|
*| نوشته شده در دوشنبه 89/11/25 و ساعت 8:7 عصر توسط
مهرناز |
نظرات ( )