گر نگهدار من آن است که من میدانم شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد.
افسون دو چیز مرا حیران میکند آبی آسمانی که میبینم و نیست و خدایی که نمی بینم و هست
ازدواج پیوندی است که از درختی به درخت دیگر بزنند، اگر خوب گرفت هر دو ”زنده” می شوند و اگر ”بد” شد هر دو می میرند
دیگران را ببخش نه به خاطر اینکه انها مستحق بخشیدن اند. بلکه به خاطر اینکه تو مستحق ارامشی
بدبختی تنها در باغچه ای که خودت کاشته ای می روید
کسی که بهشت را بر زمین نیافته است
آن را در آسمان نیز نخواهد یافت
خانه ی خدا نزدیک ماست
و تنها اثاث آن ، عشق است....
وقتی که زندگی برات خیلی سخت شد، یادت باشه که دریای آروم، ناخدای قهرمان نمیسازه.
جایی که میری مردمی داره که میشکننت، نکنه غصه بخوری چون تو تنها نیستی، تو کوله بارت عشق میذارم که بگذری، قلب میذارم که جا بدی، اشک میذارم که همراهیت کنه و مرگ میدم که بدونی بر میگردی پیش خودم...