ما نداريم به غير از تو پناه دگري
چه شود گر بنمايي به ما يک نظري
جان ما سوخت از اين آتش سوزنده هجر
کي شودغيبت طولاني رويت سپري
ما همه خاک نشينان سر راه تو ايم
کي نمايي تو به اين خاک نشينان گذري
کي شود شام فراق تو به پايان برسد
مگر اين شام فراق تو ندارد سحري
سوخت جان از غم تاخير ظهورت به خدا
تو که از سوختگان غم خود با خبري
غم تاخير ظهور تو بود حاصل ما
نيست جز درد فراقت به دل ما اثري
ما گل روي تو ناديده گرفتار تو ايم
تا بچينيم زباغ گل رويت ثمري
مرحوم شرفي