سر بگذار بر دردِ بازوانِ من

دستِ نگاهم را بگير

مرا دچارِ حادثه‌اي کن که با عشق نسبت دارد

مـــن ... عجيب از روزگار رنجيده ام

عالي بود عسيسمممممممممممممم

چقد خوبه که تو هستي
چقد خوبه تو رو دارم
چقد خوبه که از چشمات
مي تونم شعر بردارم

تو که دلواپسم ميشي
همه دلواپسيم ميره
شايد اين واسه تو زوده
يا شايد واسه من ديره

واست زوده بفهمي من
چرا آواره ي دردم
واسم ديره از اين خلوت
به شهر عشق برگردم

واسم ديره پشيمون شم
چه خوبه با تو شبگردي
واست زوده بفهمي که
چه کاري با خودت کردي

لا لا لا، لا لا لا
لا لا لا، لا لا لا

نه اينکه بي تو ممکن نيست
نه اينکه بي تو مي ميرم
به قدري مُسريه حالت
که دارم عشق مي گيرم

همه دلشوره م از اينه
که عشق اندازه ي آهه
تو جوري عاشقي کن که
نفهمم عشق کوتاهه

واست زوده بفهمي من
چرا آواره ي دردم
واسم ديره از اين خلوت
به شهر عشق برگردم

واسم ديره پشيمون شم
چه خوبه با تو شبگردي
واست زوده بفهمي که
چه کاري با خودت کردي

سلام گل نازم اپت مثل هميشه زيبا بود فداي تووووووووووووو

گلم مسافرت بودم رفته بودم پيش.........

salam mehrnaz \golam kheili ghasghnag bud merc.

*خدايا نگويم دستم بگير
عمريست گرفته اي
مبادا رها کني*

سلاااااااااام مهرنازي

خوبي عزيزم؟؟؟/ چه خبراااااااااااااااااا؟؟؟؟ عالي بود مرسيييييييييييييييييييييييييييييي

يک پيشنهاد:

با توجه به اين مهم که در پشت اين تک بيت ، يک حادثه بزرگ تاريخي نهفته هست تو در اين مورد مسابقه رو اعلام کن جايزه شو من ميدم

موافقي؟

سلام!

خيلي خوش ذوقي. اما در مورد تک بيتي که زير تصوير نوشتي :

"گر نگه دار من آنست که من ميدانم

شيشه را در بغل سنگ نگه ميدارد"

اگه نام شاعرشو بگي يک جايزه پيش من داري.

بيا و يک لحظه با من باش ،

تا براي يک عمر با هم بمانيم ...

بيا براي هم باشيم ،

از هم بگوييم با عشق باشيم!